You searched for: take off (Engelska - Persiska)

take off her bc .
حفاظ هاشو باز کن .

and then they take off .
بعدش ميزارن ميرند .

take off . take a dump .
بلند ميشي يک فکري بکن .

now take off your clothes .
حالا لباسهات را در بيار .

i had to take off, but...
... من بايد مي رفتم ولي

do you take off your shoes,
آيا كفشهات رو درمياري

now take off your coat , reverend .
خوب ، كت خود را درآوريد ، آقاي كشيش .

let's take off with princess.
ما بايد پرنسس رو برداريم و بريم

some people prefer to take off
بعضي مردم ترجيح ميدن همه لباسشون رو در بيارن

take off immediately take off alright .
بلند شو ، يالا ، بلندشو باشه .

i said , take off whats the rush .
گفتم ، پرواز كن حالا چه عجله ايه .

at some point i simply take off .
بعضي اوقات راحت بلند ميشم و .

take off the shades . huh glasses off .
اون عينك آفتابيت را در بيار چي .

sergeant james , take off your shirt , .
گروهبان جيمز ، پيرهنت بيار بيرون .

i said you could take off your blindfold.
. گفتم مي توني چسم بندتو برداري

- take off your pants. - yes, ma'am.
شلوارت رو دربيار- بله , خانم-

do you wanna bet that ill take off my veil .
چقدر شرط ميبنديد كه من روسريم را بردارم .

everyone wakes up , and the fugitives take off .
همه بيدار ميشن و غريبهها فرار ميكنن .

==rules==jumpers must take off on one foot.
* ورزشکار باید با یک پا پرش را انجام دهد.

after breakfast you gotta take off . where to .
بعد از صبحانه بايد بزني به چاك به كجا .