You searched for: which to start decelerating is (Engelska - Persiska)

& choose which service to start:
& انتخاب خدمت برای آغاز: ‌

to start yes .
شروع کنيم آره .

i know . i dont even know which to start with .
ميدونم . من حتي نميدونم از کجا بايد شروع کنم .

nothing to start .
براي شروع چيزي نميخواهيد .

to start , my love .
شروع ، عشق من .

to start doing it .
که شروعش کني .

press %1 to start
برای آغاز ،% 1 را فشار دهید

click to start preview
فشار دهید تا پیش‌نمایش آغاز شود

its time to start our game .
وقتشه بازيمون را شروع کنيم .

factor by which to zoom in
ضریبی که به اندازه‌ٔ آن بزرگنمایی شود

and that's just to start.
و این تازه شروع کاره.

i'm going to start over
من میخواهم دوباره از اول شروع کنم

click to start window update
فشار دهید تا به‌روزرسانی پنجره آغاز شود

game over. click to start a game
به توپ‌های جهنده خوش آمدید. برای آغاز بازی مهار+n یا فاصله را فشار دهید

failed to start the system daemon
خرابی در آغاز چاپگر قلم.

aii right, time to start pushing!
بسيار خوب، وقت فشار دادن هست

- we need to start chemo. - when?
- بايد شيمي درماني رو شروع کنيم - کي؟

the shows about to start . after you .
فيلم داره شروع ميشه اول شما .

i'd like to start this session again.
ر. و: می‌خواهم که دوباره شروع کنم.... این نشست را دوباره شروع میکنیم.

to start thinking about something beyondjust spelling .
تا در مورد يک چيزي فراتر از هجي کردن صحبت کنيم .