You searched for: élection (Franska - Persiska)

une élection ?
. يه راي گيري؟ هه

après l'élection,
بعد از انتخابات،

maintenant, l'élection.
بسيارخوب،حالا با انتخاب نامزد ها ادامه ميديم.

- alors, l'élection ?
-هنوز انتخابات ادامه داره؟

une élection à gagner.
انتخاباتي که بايد براش مبارزه کنم

l'élection des princesses...
نتايج راي گيري براي پرنسس ها...

ces pilleurs d'élection !
راي جمع کُنها.

- après une élection difficile...
بزرگتر از اوني که حتي ما تصورش رو بکنيم

mardi, élection, jour férié."
انتخابات روز سه شنبه است.

il faut agir avant l'élection.
باید الان بدونم‌ـش.

des gars qui se payaient leur élection.
ولي واقعا فکر ميکني که ميتوني "جاناتان کِنت " رو شکست بدي ؟

et au bout, c'est l'élection.
و اون سر ميز، انتخابات نهاييه.

tu veux gagner l'élection pour lui.
اين انگيزه برنده شدنت براي "هنري"ـه،

non, vu mon élection avec 77 % des voix.
صد ، 77 راي داره اوه بله

c'est l'élection de notre vie.
تو بايد بدوني که ما زندگيمون در رقابته.

comme les électeurs pendant l'élection.
...مثل همون راي دهنده هاي دوران انتخابات

impossible, j'ai une élection à gagner...
نه، شما نميتونين اين كارو با من بكنين من يه انتخابات در پيش دارم كه بايد توش برنده بشم

félicitations pour l'élection, m. le ministre.
سلام. تبریک بابات انتخابات، جناب وزیر

a quoi se résume l'élection présidentielle égyptienne.
انتخابات ریاست جمهوری مصر در یک کلام.

bienvenue à la nouvelle élection de miss mystic falls.
به اين دوره از مسابقات دختر شايسته ي ميستيک فالز... خوش آمديد.