You searched for: bosser (Franska - Persiska)

bosser.
کار پيدا ميکنم

bosser?
کار؟ بسيار خب سماج.

va bosser.
برو سر کار- نه-

va bosser !
-به کاري که داري مي کني ادامه بده! -باشه!

- va bosser.
- من سرزَنشِت نميكنم. من فقط

allons bosser.
بريم سر کار.

on peut bosser ?
...براي اينکه فکر ميکردم, شايد بتوني کارت رو انجام بدي و فقط

- je vais bosser.
فکر مي کني منظورش اينه؟

- bosser avec moi ?
تو ميخواي با من کار کني؟ - نه -

alors va bosser.
تو بايد کار کني .

eux, ils vont bosser.
اونا بايد کار کنن

laisses-moi bosser.
بذار غير رسمي کار کنم

- pourquoi bosser ici ?
چرا مي خواي اين شغل رو بگيري؟

je dois aller bosser.
-بايد برم سر کار . -باشه .

allez, je vais bosser.
خب ، برم دنبال کار خودم

-je dois aller bosser.
-من بخاطر خودمم كه شده بر ميگردم

je devais aller bosser.
اون گاريه لگنت رو از اينجا ببر بيرون

- plus personne veut bosser ici.
بخاطر همينه که هيچ تاکسي اي مسيرهاي "لنگلي" رو قبول نمي کنه.

faut que j'aille bosser!
-چي؟ -من بايد برم سر کارم .

- j'irai bosser pour shuberts.
. باشه ، من این کار رو با " شوبرت "، انجام میدم