You searched for: clairement (Franska - Persiska)

clairement.
-واضحِ

clairement ?
واضحه؟

- clairement.
-اوه !

très clairement.
آره، روشن شد.

clairement pas net.
بيا، روح روحي جون

clairement, à 100%.
آره آره قطعاً 100درصد

clairement pas sa mère.
مطمئناً مادرش نيست

on voit clairement, là.
شما کاملا ميتونين اينجا ببينين.

- je le vois clairement.
از جایی که من هستم نمیتونم ببینمش تیرانداز ٢:

clairement sans te demander.
کاملاً بدون خبر دادن به من اينکارو کرد.

clairement, elle a cafouillé.
فکر کنم واضحه که اون کار هارو يه خورده پيچيده تر ميکنه

- il pense pas clairement.
-درست نمیتونه فکر کنه .

- clairement et précisément, b.
-صدات رو واضح و خوب مي شنوم .

"voir clairement est primordial."
. فقط بايد با دقت ديد.

"que l'on voit clairement."
اين رو کشف کردي ؟

chaque jour, je vois clairement .
من هر روز وقتي به تو نگاه ميکنم

- clairement pas assez bonne.
تو منو چک کردي؟ ظاهراً نه به اندازه کافي-

- je l'ai clairement évoqué.
-فکر کنم اينو روشن کردم .

comme vous l'avez clairement dit,
،همونطور که خودت ميدوني

je te l'expose très clairement!
برات خيلي واضح و روشن توضيح ميدم.