You searched for: elles (Franska - Persiska)

elles...
زندگيتون... اونا...

- elles.
اول از همه، تو به یه دکتر نیاز داری

elles vont...
اونا...

non, elles...
نه، اونا...

quoi, elles?
اونا چي ، يعني چي

elles arrivent.
اونها اومدند.

contre elles !
آره... ازدستاونا...

- elles arrivent.
دارن میان بالا

- elles craignent !
نبايدازشدرخواستازدواجکنه!

- c'est elles!
صداي تخم مرغ ها رو نمي شنوم. هي صبح شده و مامان و بابا هنوز نيومدن خونه

elles aiment bien
خانم ها از اين شرايط خوششون مياد#

elles est fatiguée.
اون شب سختي داشته

comment elles vont ?
حالشون چطوره؟

elles m'attendent.
خواهِش ميکنم...

- oui, elles datent.
-آره، اونا قديمين

- qu'elles mijotent.
ترک کن انهارو بيشتر ...

- elles s'engueulaient ?
گفتي بحث ميکردند

elles deviendront mamans
♪ که بعد مادر خواهند شد

elles courent souvent.
کار هميشگيشونه

elles brillent, regarde.
ببين، اونها مي درخشند، نگا شون کن.