You searched for: vertellen (Holländska - Persiska)

niet vertellen.
بهم نگو

gaan vertellen?
چه جوري ميخواهيم اينُ با والتر جونيور مطرح كنيم؟

"niet vertellen"
مرد : "بهش نگو

alles vertellen.
. رفتاری که میکنند رو آشکار کنی

hem wat vertellen?
چي بهش بگي؟

- ga ik vertellen.
-خب , اجازه بده بگم

- ga maar vertellen!
برو به همه بگو

begin te vertellen.
حرف بزن

de waarheid vertellen?
پايه نام و به همه آننها را به حق آفريده؟

- dat mag jij vertellen.
خوب، خودت بگو

- quinn wat vertellen?
چي رو به کوئين نگيم؟ نمي تونم از ناودون برم بالا - چي؟ -

ik moetje iets vertellen.
فکر ميکنم يه چيزهايي هست که بايد بهت بگم

... endankunjeonshetware verhaal vertellen.
، و مي توني برامون يه داستان واقعي بگي.

- ik moetje iets vertellen.
يه چيزي هست که بايد بهت بگم.

-kan jij verhaaltjes vertellen?
ميتوني قصه بگي؟

- we gaan 't mike vertellen.
بيا به مايک بگيم قرار يه داداش گيرش بياد صبرکن

iemand wilde iets vertellen.
کسي هست که وضعيت رو برام توضيح بده؟

waarom vertellen jullie niks?
چرا کسي نمي تونه چيزي بهم بگه ؟

even m'n vrouw vertellen.
به زنم بگم. بعدا بگو.

dode mensen vertellen geen verhalen
مرده ها قصه نمي گن