You searched for: از کار افتادن کلیه ها (Persiska - Engelska)

از کار افتادن .
conk .

هيدروليکها از کار افتادن .
the hydraulics are burnt out .

دوربين ها از کار افتادن
the cameras are dark.

بیماری مزمن سبب از کار افتادن روده ها شده
couldn't it be his intestines losing all energy because of his age?

ماهواره ، به نوع از کار افتادن .
what is it .

دوربين هاي مراقبتي از کار افتادن
the surveillance cameras disabled.

شروع کردي به کبود شدن. کليه هات از کار افتادن
you started bruising, then your kidneys failed.

تو چه مداري هستيم کامپيوترها از کار افتادن .
were in orbit . the computer is down .

بهت گفتم که، آروم باش زنگ هاي خطر از کار افتادن
i told you, relax. the alarm's disabled.

رضایت از کار
work satisfaction

از کار افتاده .
lame duck .

باز‌نشانی بعد از کار
reset after job

اين از کار افتاده .
this thing is dead .

عقلت از کار افتاده؟
are you out of your mind?

، فايل هاي دوربين هاي امنيتي از بين رفته کامپيوترها از کار افتادن .
securitycamera files are missing , the computers just crashed .

. قلبشو از کار بندازه
stop his heart.

کاملا نو . از کار خونه .
brand new , from the factory .

فرومیک اسید ممکن است باعث از کار افتادن تعداد قابل توجهی از گلبول‌های قرمز شود.
formic acid may cause the breakdown of significant numbers of red blood cells.

آیا از کار مشابهی خبر داری؟
q: do you know about similar projects?

اين دوربينا را از کار بندازين .
take out these cameras .