You searched for: تو خواب میکنی (Persiska - Engelska)

اگه تو خواب ببيني .
in your dreams .

تو خواب ديدي ، نديدي .
you have the dreams , dont you .

. هي ، هي ، تو خواب ديدي
hey, hey, you were dreaming.

وقتی ما رسیدیم تو خواب بودی
you were sleeping when we arrived

تو خواب بلند فرياد مى‏زدى .
you were dreaming out loud .

تو خواب و آرزوي زندگي مني .
youre the dream and ambition of my life .

اون اسم تو را تو خواب صدا ميزنه .
he calls your name in his sleep .

ازش دور شو تو خواب داشت دست و پا ميزد .
get away from him . he was struggling .

تو داشتي تو خواب راه مي رفتي ، خيلي خب ؟
you were sleepwalking. all right?

راستي ، تو داري تو خواب راه ميري اه ، خداي من .
rusty , are you sleepwalking oh , my god .

بيدارش نکن اگر تو خواب عميقه چون ميتونه بهت صدمه بزنه .
dont wake him . if hes in deep sleep , it might hurt him .

چون اگر اينجا بمونيم بايد اونارو دوباره تو خواب ببينيم .
cause i think stayin here , man , we should have our fuckin heads examined .

، من يه دوست دختر داشتم . که مي گفت تو خواب حرف مي زنه
i had a girlfriend once that told me i talked in my sleep.

قبل از اينكه كريون سعي كنه كه اونو موقعي كه تو خواب بود بكشه .
before craven tries to murder him while still in hibernation .

تو خواب بايد توي يک اجراي اپرا بازي ميکردم my lord the count توي سالن .
i had to stage an opera in the theater of my lord the count .

اين همون دري بود که ماهها تو خواب ميديدم فقط يادم نميومد قبلا کجا ديده بودمش .
its the same door ive been dreaming about .

مثل کسايي که تو خواب راه ميرن . به قيافش نگاه کنين ، يک بيخيالي به علاوه کلي ناراحتي .
almost like sleepwalking . look at the face , its vacant with a hint of sadness .

تو خواب را راست دیدی و دانستی (و برابر فرمان آن عمل کردی و مأموریّت خود را به جای آوردی. دست نگهدار که در این آزمایش بزرگ موفّق شدی. بیش از این رنج تو و فرزندت را نمی‌خواهیم)، ما این گونه به نیکوکاران سزا و جزا می‌دهیم. [[«صَدَّقْتَ»: باور کردی و راست انگاشتی. یعنی آنچه در خواب دیده بودی، بدان عمل کردی.]]
"thou hast already fulfilled the vision!" - thus indeed do we reward those who do right.