You searched for: جنتلمن در باران (Persiska - Engelska)

در باران صبحگاهي ، در ساحل قدم ميزنم .
likes morning rain , walks on the beach .

در شب نشيني و ساعت هاي خواب ، ,,, در باران و آفتاب
in my waking and sleeping hours, in rain or shine,

آ مدي که مرا به جاده به بري از ميان يا سهاي خيس شده در باران .
you came to take me on your road , through rainsoaked lilacs , .

تپه‌های دوردست شمال دره‌ی چلاس پاکستان با خنده‌ی دختران و رقص و پایکوبی آنان در باران می‌درخشید.
the distant hills of northern pakistan’s chilas valley sparkled in the rain as the sisters laughed and spun in circles.

در تاریخ هفتم، شمال غزه در فاضلاب غوطه‌ور شد و حالا تمام غزه در باران گرفتار شده و دنیا هنوز بر سر این بحث می‌کند که آیا محاصره‌ای وجود دارد یا نه!
in '07 north #gaza drowned in sewage, now all of gaza drowns in rain & world still debates if there is a #siege! http://t.co/pniguqslok — nour odeh (@nour_odeh) december 15, 2013

شاید برای بسیاری ویدئوی خواهران چلاس امری بسیار معمولی است اما در آن شهر رقص دختران در باران حتی با حجاب کامل نمایش شهوت است. لباس‌های معمولی که باعث شهوت دیگران می‌شوند!
to many, the chilas sisters’ video seems completely ordinary, but in their hometown, girls dancing in the rain, even fully clothed, is seen as erotic.

همه با هم آنرا می سازند. ودلسوزی بود که آنها را آزار می داد. چرا که وقتی او میدید -- در واقع، اوهشت یا نه سال پیش برای من تعریف می کرد که او درحال راندن ماشین خود ناگهان--راستی او ماشین خودش را می راند-- که او درحال راندن ماشین خود ناگهان--راستی او ماشین خودش را می راند-- و او دید که در باران، یک خانواده مثل همانی که من به شما نشان دادم و او دید که در باران، یک خانواده مثل همانی که من به شما نشان دادم با یک نوزاد داشتند خیس می شدند.
and it was that compassion which bothered them, because when he saw -- in fact, he told me about eight or nine years ago how he was driving his own car -- he drives his own car by the way -- and he saw in the rain, a family like the one that i showed to you getting drenched with an infant.