You searched for: دختر ناز (Persiska - Engelska)

ناز
nas

ناز .
affectation .

ناز دلم .
sweetheart .

!چقدر ناز
that's sweet.

تو ناز هستی
i love you

خيلي ناز بودن .
they were really cute .

جنس ناز (گیاه)
sedum

آدم ناز پرورده .
mollycoddle .

ناز بود . واقعا ناز .
cute . really cute .

من ناز و زیبا نیستم
but you are very cute and beautiful

باید دوستانه و ناز باشه.
he should be friendly and cute.

اون دختر ناز و تيكه را از يلنا به چنگ بيار ماريا ماريا .
get that nice bigbooty girl from selena . maria maria .

!خودت چقدر از عکس هات ناز تري
you're so much cuter than your pictures.

همانا نيكان در ناز و نعمتند
indeed the virtuous are in serenity.

يه جاي ناز و کوچولو تو خيابون 10ام
it's this cute little place on 1 0th.

بيست دقيقه در بهترين زمان تلويزيون و همه دنيا خواهند فهميد که اين دختر جوان ناز .
20 minutes on tv and the world will know that this sweet , young girl .

اوه ، عزيزم الان خوب ميشي ، ناز دلم .
oh , sweetie . youll be fine , sweetheart .

بى‌شك پرهيزگاران در باغ‌ها و ناز و نعمت‌اند
as to the righteous, they will be in gardens, and in happiness,-

- فقط خواستم خوشحالتون كنم - ناز گلكم , ارومتر
- i wanna make you happy. - marshmallow, hush.

بی‌گمان نیکان در ناز و نعمت [بهشتی‌]اند
as for the righteous, they will be in bliss;