You searched for: sjukdomar (Svenska - Persiska)

sjukdomar.
بيماريا.

"sjukdomar?
بيماري زاست؟ اطلاعي نداريم.

sjukdomar, ja.
منظورم،بيماري ها آره،ولي...

- ja, mot sjukdomar.
در مقابل بيماريهاي قابل پيشگيري

fruktan för sjukdomar.
ترس از حالت تهوع بر روي عرشه کشتي

diabetes. alla sjukdomar.
مرض قند، ديابت، همه بيماري ها رو درمان مي کنه

krig, terror, sjukdomar...
جنگ.. ترور.. بيماري-

jag tog med "sjukdomar!".
من بازي "بيماريها" رو آوردم.

sprider sjukdomar och löss.
همش دارن بيماري و آفت پخش ميکنن

inga fler gräl. inga sjukdomar.
نه بحث و جدلي، نه مريض شدني

- råttor sprider sjukdomar.
موشها ناقل بيماري هستن، مردم رو گاز ميگيرن.

-...ha alla sjukdomar samtidigt?
چطور مي‌تونم اين همه مريضي رو يه باره داشته باشي ؟

inga sjukdomar finns antecknade.
سابقه اي از بيماري براش وجود نداره

-han kontrollerar genetiska sjukdomar.
و حالاست که او فشار مياره تا بر بيماري هاي ژنتيکي کنترل کامل داشته باشه

den här mannen botade sjukdomar.
اين آدم بيماري ها رو درمان ميکرده

- det är väldigt ovanliga sjukdomar.
اينترنت. درباره اش تحقيق کردم

- bra, inga defekter eller sjukdomar.
خيلي خوب ، تا حالا مشکلي نداشتم و مريض هم نشدم

sjukdomar kommer i många skepnader.
بيماري در شکل ها و اندازه ي هاي مختلف سراغ آدم ها ميره

annars skulle sjukdomar spridas okontrollerat.
وگرنه بيماري ها به طور خارج از کنترلي پخش ميشن.

! otålighet. 2000-talets psykiska sjukdom.
شتابزدگي، بيماري رواني قرن 21