Şunu aradınız:: believing (İngilizce - Farsça)

beings believing .
beings believing .

believing in yourself .
خودتون را باور کنين .

believing that he was dead.
....که اون مرده

believing theyll learn more .
و بر اين باور هستند که ماجرا به زودي مشخص خواهد شد .

believing that someone can change .
باورت به اينکه آدمها تغيير ميکنند .

they were among our believing servants.
آن دو از بندگان مؤمن ما بودند

shes got em believing shes a psychic , .
اون داره باورش میشه اون روانیه .

surely he was of our believing servants.
او از بندگان مؤمن ما بود.

indeed, he was of our believing servants.
إلیاس از زمره‌ی بندگانِ با ایمان ما بود.