Şunu aradınız:: flesh blood (İngilizce - Farsça)

blood
خون

blood .
خوي .

hae mo su's flesh and blood?
از گوشت و خون هائه مو سو است؟

i want someone whos flesh and blood .
من يکيو ميخوام که گوشت شهوتي و خون باشه .

is hae mo su's flesh and blood.
از گوشت و خون هائه مو سو است

makes them part of its flesh and blood.
جنین این هدیه ها را با بدن خود در هم آمیخته و آنها را جزئی از گوشت و خون خود می کند.

he is his highness's flesh and blood!
اون از گوشت و خون عاليجنابِ

my own flesh and blood . wheres your missus .
از خون و گوشت خودم خانمتون کجاست .

flesh , skin , hair , blood grown for the cyborgs .
پوست مو خون رشد .

all flesh decays .
تمامي اجسام از بين ميروند .

bag of flesh . no .
موجود زشت بي مصرف .

if he were truly hae mo su's flesh and blood,...
اگر از خون و گوشت هائه مو سو باشه

a pound of flesh .
يك پوند گوشت بدن .

my spirit , my flesh .
روحم را ، تنم را .

ju mong might not be his majesty's own flesh and blood.
جومانگ از گوشت و خون عاليجناب نمي تونه باشه

his majesty wouldn't kill his own flesh and blood just for him.
عاليجناب كسي رو كه از خون خودشه بخاطر اون نمي كشه

knowing that the only way to preserve your flesh and blood was to survive,
فهميدم كه تنها راه حفظ گوشت و خون تو نجات اين بچه است

a dangerous and very infectious breed created by markuss own flesh and blood .
يه گونه ي خطرناك و خيلي عفوني كه تشكيل شده بود از گوشت ماركوس و خون .

human tissue. flesh and bone.
بافت بدن. گوشت و استخوان

daddy wants to see some flesh .
بابايي ميخواد يک خورده گوشت ببينه .