Şunu aradınız:: a sharp tongue (İngilizce - Farsça)

or a sharp reprimand .
يا يک توبيخ تند و تيز .

you got a sharp knife .
يه چاقوي تيز داري .

he cut his body with a sharp stone .
بدنش را با يک سنگ تيز . ميبريد .

i have a sharp pain here in the chest
من اینجا در قفسه سینه‌ام، درد شدیدی دارم

that he holds a sharp sword in his heart.
اينه که شمشير تيزي رو در قلبش نگهداشته

when this nice womans holding a sharp pair of scissors .
وقتي اين خانمهاي زيبا يک قيچي تو دستشونه .

"there is a sharp difference between moral judgments and judgments of fact...
#اراده داشتن، با خواستن (اراده کردن) و با توانستن تفاوت دارد.

over the years the american political system has seen a sharp decline in voter turnout.
در طول گذران سال ها، نظام سیاسی امریکایی شاهد یک کاهش شدید در تعداد رای دهندگان بوده است.

the disk of stars in the milky way does not have a sharp edge beyond which there are no stars.
صفحهٔ ستاره‌ای لبهٔ تیزی ندارد و شعاع آن تا جایی است که هیچ ستاره‌ای وجود ندارد.

rowling has a sharp eye for vivid details, and there are passages of very good writing in this book...
اما آنچه که در پشت این زیبایی خارجی نهفته‌است جنگی است در شهرک ثروتمند در جنگ با فقیر.

according to witnesses, it started on 17 august 1922, when krishnamurti complained of a sharp pain at the nape of his neck.
به گفته شاهدان، این بیماری در ۱۷ آگوست سال ۱۹۲۲، با شکایت کردن کریشنامورتی از دردی شدید در پشت گردن او آغاز شد.

but there is a very curious pattern in the rest of the 20th century, because we see a sharp decline in this islamic modernist line.
ولی این یک الگوی بسیار عجیبی در باقی قرن بیستم وجود دارد، زیرا ما افت شدیدی در مسیر نوگرایی اسلام داشتیم.

and that's because geologists of the future would kind of see a sharp shift in the strata of rock that is being laid down now.
و این به این علته که زمین شناسان آینده تغییرات شدیدی رو در لایه های صخره هایی که الان در حال شکل گیری هستند خواهند دید

the accession of new states to the european convention on human rights following the fall of the berlin wall in 1989 led to a sharp increase in applications filed in the court.
با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و عضویت کشورهای جدید در این پیمان، حجم دعاوی به طور بی سابقه‌ای افزایش یافت و ساختار قبلی دادگاه حقوق بشر اروپا جوابگوی نیازها نبود.

if you cut, with a sharp knife, one of the florets of a cauliflower and look at it separately, you think of a whole cauliflower, but smaller.
اگر با یک چاقوی تیز، یکی از گلچه های گل کلم را برش دهید و جداگانه به آن نگاه کنید، .فکر می کنید یک گل کلم کامل است، اما کوچکتر

similarly, immunization against mumps has led to a sharp fall in the number of cases of mumps meningitis, which prior to vaccination occurred in 15% of all cases of mumps.
به همین ترتیب، ایمنی‌سازی در برابر اوریون نیز باعث کاهش شدید تعداد موارد مننژیت اوریونی شده است که قبل از واکسیناسیون در ۱۵٪ موارد ابتلا به اوریون رخ می‌داد.

in recent years, excessive harvesting of groundwater has caused a sharp decline in water levels and a decline in groundwater quality in golestan province. as a result, it is important to study the impact of groundwater abstraction. to do this research, all the information related to meteorology, aquifers below
آب زیرزمینی و چاه¬های بهره‌برداری مجاز و غیرمجاز از شرکت آب منطقه¬ای گلستان جمع آوری ‌شد. ابتدا با استفاده از آمار مربوط به ایستگاه¬های هواشناسی منطقه تغییرات میزان بارش در یک دوره تقریبا 40 ساله مورد بررسی قرار گرفت. سپس براساس آمارهای موجود در شرکت آب منطقه¬ای گلستان تغییرات سالانه حفر چاه¬های کم¬عمق و عمیق مجاز و غیرمجاز دشت گرگان به همراه حجم آب برداشتی از آنها در بازه زمانی مورد بررسی، مطالعه شد. در مرحله بعد نوسانات سطح ایستابی و پیزومتری در آبخوان¬های دشت و ارتباط آنها با میزان بارش بررسی شد.

this is a sharp response. black often offers a gambit with 3.d4 nf6 4.dxc5 nc6 (4...nxe4?? 5.qa4 ) 5.cxd6 nxe4. white can instead play quietly, however, with 3.d4 nf6 4.bd3, occupying the centre and maintaining a spatial advantage .
این یک پاسخ تند است. مشکی اغلب با 3.d4 nf6 4.dxc5 nc6 (4...nxe4?? 5.qa4 ) 5.cxd6 nxe4 گامبیتی ارائه می دهد. سفید در عوض می تواند بی سر و صدا بازی کند، اما با 3.d4 nf6 4.bd3، مرکز را اشغال کرده و مزیت فضایی را حفظ می کند.