Şunu aradınız:: acknowledged (İngilizce - Farsça)

acknowledged .
تصديق شده .

acknowledged you already
قبلا شما را تصدیق کرده اند

no one ever acknowledged me
هيچ كس من رو تاييد نكرد

as nobles acknowledged me,
زماني که اشراف مرا تصديق کنند

i want to get acknowledged here.
بلكه مي خوام در اينجا چيزهاي زيادي ياد بگيرم

we trusted you, we acknowledged you
ما بهت اطمينان داشتيم ما ميشناختيمت

and the commander acknowledged my skills.
و فرمانده، مهارت هامو تأیید کرد

i still haven't acknowledged you
من هنوز درباره تو مطمئن نیستم

so that lord kim myung can be acknowledged
تا لرد کيم ميونگ بتونه از اون به عنوان پادشاه شيلااستفاده کنه

doctor who acknowledged it, i was suffered.
هم ازون خبر داره ناراحت شدم

i just wanted to be acknowledged as myself...
...من فقط میخواستم به عنوان خودم قدردانی شوم

since her work for the princess has been acknowledged
میتونه در پخت قرقاول طلایی کمک کنه

i have to be acknowledged from master of haneuljae,
بايد تاييد و تصديق استاد هانولجي رو بدست بيارم

why did yeon gamo want jang to be acknowledged from me?
چرا يون گامو از جانگ خواسته كهتصديق من رو كسب كنه؟

getting acknowledged from him leads to find my father.
تاييد اون باعث ميشه كه من بفهممكه كي هستم و پدرم كيه

and in whose wealth there is a right acknowledged
همان کسانی که در دارائی ایشان سهم مشخّصی است. [[«حَقٌّ مَّعْلُومٌ»: مراد سهمی است غیر از زکات که صدقه و بذل و بخشش می‌کند (نگا: قاسمی).]]

i know, even the king's mother acknowledged the taste
میفهمم، حتی ملکه مادر نیز طعم و مزشو تصدیق کرد

it means she acknowledged me only no matter what lady jung does...
این یعنی اینکه او فقط مرا شایسته دانسته ...مهم نیست که بانو یونگ چه کار میکنه

she's been acknowledged too fast and because she feels that...
او به زودی اعتراف میکنه، بخاطر اینکه ...دو بانوی اول پزشک رو در کنار خود داشت

the highest lady, but your intentions deserve to be acknowledged by him
باید کاری میکردم، اما اصول شما شایستگی آن را داشت که توسط ایشان پذیرفته شود