Şunu aradınız:: clean up the project server database (İngilizce - Farsça)

clean up
& اجازه برای ٠رتب‌سازی‌usage (area) of an expression

somebody , clean up the mess .
يکي اين کثافت کاري را تميز کنه .

& clean up
& پاک‌سازی‌name of translators

clean up the goddamn house .
كه خونه لعنتي را تميز كنين .

clean up finished.
پاک‌سازی تمام شد.

clean up , get out .
تميز ميشم ، ميريم بيرون .

come back to the project .
به پروژه برگردي .

help me clean up . no .
کمکم کن تميزش کنم نه .

go ahead , clean up , .
ادامه بده ، تميز کن .

& directory of the project:
& فهرست راهنمای پروژه: ‌

come back to the project , alan .
آلن ، به پروژه برگرد .

edisonll clean up its own mess .
اديسون از آدماي ناجور پاكسازي ميشه .

and if you clean up your language .
و اگر تو حرف زدنتو اصلاح کني .

great . just dont come to me , help you clean up the mess .
چون حالا بايد يك نفر ديگه را هم به حساب بياري .

cannot access the project file %1.
به پروندۀ پروژۀ% 1 نمی‌توان دستیابی یافت.

and i need to clean up after myself.
و بايد اشتباهات خودم رو درست کنم

and i think its great that you wanna clean up the ocean , okay .
و فکر ميکنم خيلي عاليه که ميخواي دريا را پاک سازي کني ، باشه .

happy to clean up after your dogandpony show .
و گند کاراي مسخره شما . را پاک ميکنيم .

ive got work to do . you clean up your own mess .
من کار دارم خودت گندي را که زدي درست کن .

i mean , there wont be a mess to clean up , mom .
خوبه . فقط سراغ من نيا ، خودت بايد اين كثيفي را تميز كني .