Şunu aradınız:: my father my king my hero (İngilizce - Farsça)

my father
پدرم

my father .
از پدرم .

for my father, king seonghwang.
پدرم پادشاه سونگ وانگ انجام بدم

like my father .
مثل پدرم .

especially my father.
مخصوصا پدرم.

since my father, king seonwang died,
وقتي پدرم شاه سون وانگ مرد

perhaps... my father?
شايد...پدرم؟

if my father is the king of goguryeo,
اگه پدر من پادشاه گوگوريو هست,

i hated my father .
ـ من از پدرم متنفر بودم ـ خيله خب کافيه ديگه .

once again, my father.
يه بار ديگه...پدر من

my hero .
قهرمان من .

leave my father alone.
پدرم رو تنها بذار

father! father. my lady!
پدر.پدر.بانوي من

oh , my god , youre my hero .
نه ، اينطوري .

i never knew my mother , my father , my dog .
من هرگز مادرةپدر ، حتي سگمو نشناختم .

my hero, jack.
. قهرمان من ، جک

so my king died .
اينچنين بسياري از پادشاهان مرده اند .

he�s like my father . my father died five years ago .
شبيه پدرم است که پنج سال پيش مرد .

and so my king died .
شاه ما مرد .

i want you , my king .
من تو را به عنوان پادشاهم ميخوام .