您搜索了: هر هفته یک قرص تا 3 ماه (波斯语 - 英语)

خوب ، هر هفته يک بار .
okay . once a week , .

او در طول یک سال، هر هفته یک داستان برای مجله وورلدساندیِ نیویورک می‌نوشت.
he wrote a story a week for over a year for the "new york world sunday magazine".

بعد از 2 تا 3 ماه موهای جدیدی از فولیکولهای جابجا شده شروع به شکل گیری می‎کنند.
after two to three months new hair will begin to grow from the moved follicles.

هر هفته يک بار عوضش ميکنم . حتي اگر ته اون ، قهوه مونده باشه .
i generally make a fresh pot ever week even if theres some left over .

این که من یک بار سراغ این مشتری بیام، و هر هفته از همون فرد دستمزد بگیرم، بهتر از اینه که هر هفته یک گیره لباس به یک نفر بفروشم.
that if i land this client once, and every week i get paid by that person, that's way better than trying to sell one clothespin thing to one person.

از کلاس سوم تا کلاس ۱۲ هر هفته یک، دو یا سه جلسه، در موزه هنری کلاس داشتم، و دور و برم پر بود از بچه هایی عاشق نقاشی بودند، بچه هایی که عشق مشترکی داشتند.
so from sixth through 12th grade, once, twice, sometimes three times a week, i would take classes at the art museum, and i was surrounded by other kids who loved to draw, other kids who shared a similar passion.