您搜索了: eliminate (英语 - 波斯语)

eliminate .
رفع .

eliminate him?
حذفش كنيم؟

you must eliminate him.
بايد اونو از بين برد

we eliminate all doubts .
ما همه ترديدها را حذف ميکنيم .

if i can eliminate them , .
اگر بتونم اونها را حذف کنم .

eliminate prince young po.
بايد شاهزاده يانگ پو بيرون کرد.

i have to eliminate him first.
من باید اول او را نابود کنم

wished to eliminate that rascal!
مي خواستيم اون عوضي رو از بين ببريم

eventually you will try to eliminate us .
درنهايت شما تلاش ميكنين تا ما را حذف كنين .

if only we could eliminate ju mong now,
اگر ما فقط مي توانستيم الان جو مانگ را حذف کنيم

eliminate ju mong at the place of negotiation.
جومانگ ترجيح مي دهد که مکان مذاکره را تغيير دهد

if you think he knows, then eliminate him.
اگه فكر مي كني فهميده بكشش

"we must eliminate the three legged bird. "
بايد پرنده سه پا رو محو كنيم

so we can also eliminate the ugly ones or the caricatures.
بنا بر اين ما ميتوانيم زشتها يا كاريكاتورها را هم حذف كنيم.

are you saying that we should eliminate king ju mong?
منظورت اينه که پادشاه جومانگ را از سر راه برداريم؟

condom use, however, does not completely eliminate the risk.
البته استفاده از کاندوم به طور کامل خطر ابتلا را از بین نمی‌برد.

they have already made up their plan to eliminate our chief.
آنها از قبل نقشه هاشون رو براي نابودي رئيسمون کشيده بودند.

and we're going to do things like eliminate restrictions.
ما مي‌خواهيم كارهايي را انجام بدهیم مثل از بین بردن محدودیتها.

as a result, such methods are harder to detect and eliminate.
در روش‌های پنهان نگاری عناصر ظرفیت و امنیت اهمیت اصلی را دارند.

conspire to eliminate him by letting him be captured by the han nation.
طي توطئه اي براي از ميان برداشتن وي طرحي ريختند تا او در دام قوم هان اسير گردد