来自专业的译者、企业、网页和免费的翻译库。
where every newspaper is not full of war and violence .
جائي که روزنامهها پر از اخبار جنگ و خشونت نباشند .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
you are terrible at this, freckles.
توی این قضیه افتضاحی کک مکی.
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
yes , there are . terrible ones . rube said .
چرا نتايج سختيها هستند روبگفته .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
and one of the reasons why it is so hard is because the external ergonomics are terrible.
و یکی از دلایل سخت بودن این کار ابزارهای خارجی بشدت آسیب زننده هستند.
最后更新: 2015-10-13
使用频率: 1
质量:
hes been called the elephant man on account of his terrible deformity .
به اون مرد فيل نما ميگن . ناموزوني صورتش به قدري است .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
i can't entrust all accounts of king's order!
من نمي تونم به تمام فرامين پادشاه اعتماد كنم
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
no , no , no , these costumes are terrible . ladies please , we have work to do .
نه ، نه ، نه ، اين لباسها مزخرفند خانمها ، خواهش ميکنم ، ما .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
relate to them the account of abraham
(ای پیغمبر!) سرگذشت ابراهیم را برای کافران بیان دار. [[«نَبَأ»: خبر. مراد قصّه و سرگذشت است.]]
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
burn in it on account of your disbelieving.
امروز به خاطر کفری که میورزیدید، به آن درآیید
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
the seer of clouds had to take account of it.
بیننده ابرها باید دلیل آن را بیان کند.
最后更新: 2015-10-13
使用频率: 1
质量:
did you receive the account of the enveloper?
(ای رسول ما) آیا خبر هولناک قیامت و بلیّه عالم گیر محشر بر تو حکایت شده است؟
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
here follows the account of isildur , high king of gondor .
، در اينجا داستان ايزيلدور نوشته شده پادشاهي گاندور .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
lost their jobs on account of the younger daughter , carmen .
به خاطر مشكلاتي كه با دختر كوچيك خانواده پيدا كردند كارشون را از دست دادن .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
saying: surely we feared before on account of our families:
مىگويند: پيش از اين در ميان كسانمان، تنها ما از خدا مىترسيديم.
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
indeed i knew that i will encounter my account [of deeds].’
«من بهراستی گمان (شایستهی ایمان) داشتم که بیگمان حسابم را ملاقات خواهم کرد.»
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量: