来自专业的译者、企业、网页和免费的翻译库。
you reconciled .
دوباره ازدواج کرديد .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
be reconciled to thy brother , then come and offer thy gift . .
با برادر خود آشتي كن ، سپس بيا . و پيشكشت را تقديم كن .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
they separated in march 1994, reconciled later that year, but separated againin may 1995.
پدر و مادرش زمانی که ملانی چهار سال داشت از هم جدا شدند و پدرش دوباره ازدواج کرد.
最后更新: 2016-03-03
使用频率: 1
质量:
he and beethoven were reconciled, but karl insisted on joining the army and last saw beethoven in early 1827.
بسیاری معتقدند موسیقی بتهوون بازتاب زندگی شخصیِ اوست که در اکثر اوقات تجسمی از نبرد و نزاع همراه با پیروزی است.
最后更新: 2016-03-03
使用频率: 1
质量:
they swear to you that you may be reconciled to them. but even if you are reconciled to them, allah shall not be reconciled to the transgressing lot.
(آن مردم منافق) برای اینکه شما از آنها راضی شوید قسمها یاد میکنند، پس اگر شما مؤمنان هم از آنها راضی شوید خدا هرگز از آن گروه فاسق راضی نخواهد شد.
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
alms are for the poor and the needy, and those employed to administer the (funds); for those whose hearts have been (recently) reconciled (to truth); for those in bondage and in debt; in the cause of allah; and for the wayfarer: (thus is it) ordained by allah, and allah is full of knowledge and wisdom.
(مصرف) صدقات منحصرا مختص است به (این هشت طایفه): فقیران و عاجزان و متصدیان اداره صدقات و کسانی که باید تألیف قلوب آنها کرد (یعنی برای متمایل کردن بیگانگان به دین اسلام) و آزادی بندگان و قرضداران و در راه خدا (یعنی در راه تبلیغ و رواج دین خدا) و به راه درماندگان. این مصارف هشتگانه فرض و حکم خداست، که خدا دانا و بر تمام مصالح خلق آگاه است.
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量: