Sie suchten nach: get out of my life (Englisch - Persisch)

come on get out of my life .
يالا دست از سرم بردار .

get out of my face.
از جلوی روی من برو کنار

get out of my field .
از زمين من بريد بيرون .

get out of my sight!
از جلوي چشمام دور شو!

out of my way .
از سر راهم برو كنار .

fender , get out of my room .
فندر ، از اتاق من برو بيرون .

couidnt get evie out of my mind .
نتونستم از فکر زنم بيام بيرون .

best kiss of my life .
بهترين بوسه زندگيم .

out of my league!
جايگاش از من بالاتره؟

flew to aspen and out of my life .
پرواز كرد به آسپن و از زندگي من رفت .

dont talk to me . get out of my face .
با من حرف نزن . از جلو چشمم دور شو .

bumro, will you get out of my way?
بومرو، ميشه ديگه سر راه من سبز نشي؟

history of my life , sara .
تاريخ زندگيم ، سارا .

but i felt out of control of my life.
اما حس کردم دیگر کنترلی روی زندگیم ندارم.

do me a favor . stay out of my life .
يه لطفي به من کن ، از زندگي من برو بيرون .

i haven't made more out of my life.
زندگي من خوشحال نيستي

you want to box you get out of my stadium .
بكس ميخواين بازي كنين از استاديوم برين بيرون .

get out of my face . ill get inside your face .
از جلوي چشم مام دور شو اون چشمات را در ميارم .

get out of my sight, before i kill you!
!قبل از اينكه بكشمت ، از جلوي چشمم دور شو

what are you doing here get out of my house .
تو براي چي اومدي از خونه من برو بيرون .