Sie suchten nach: some people free their time to talk to you (Englisch - Persisch)

i need to talk to you .
بايد باهات حرف بزنم .

i wanted to talk to you
من مي خواستم با شما صحبت کنم.

he wants to talk to you .
ميخواد با تو حرف بزنه .

good. i need to talk to you.
خوبه بايد باهات حرف بزنم

and he wants to talk to you .
و ميخواد با تو صحبت كنه .

giroo, i need to talk to you.
گيرو بايد باهات حرف بزنم

because, mom, the last time i tried to talk to you,
چونکه، مامان، دفعه قبلی که سعی کردم باهات حرف بزنم‏،‏

excuse me, i need to talk to you.
ببخشيد، من بايد باهاتون صحبت کنم

hello someone wants to talk to you .
سلام یه نفر می خواد باهات حرف بزنه‏ .

dallas , mother wants to talk to you .
دالاس مادر ميخواد با تو صحبت كنه .

hello! someone wants to talk to you!
سلام! یه نفر می خواد باهات حرف بزنه!‏

but it's time to talk.
ولی وقت صحبت کردنه.

every time you say it, it makes me not want to talk to you all the more.
هر وقت اين جمله رو تكرار ميكني باعث ميشه اصلا به حرف زدن با تو فكر نكنم

listen . theres some things that ive been thinking about . id like to talk to you .
گوش كن يک چيزهايي هست كه من ميخوام در موردش باهات حرف بزنم .

also , theres some important stuff i wanna talk to you about .
ضمنا ، چيزاي خوبي هست که ميخوام در موردشون باهات حرف بزنم .

maybe this isnt the best time to talk . ok .
شايد اين بهترين زمان براي حرف زدن نباشه ok .

i want to talk to jill tuck for the last time .
من ميخوام با جيل تاك واسه آخرين بار صحبت كنم .

i don't have time to talk about it today.
امروز وقت ندارم در اين مورد صحبت كنم

giroo! can we have a time to talk, please?
گيرو ميشه باهم حرف بزنيم؟

dad , talk to me . whats happening theres no time to explain .
بابا ، بهم بگو ، چه اتفاقي افتاد . الان وقتش نيست .