Sie suchten nach: ورود به بازار رقابتی بزرگ (Persisch - Englisch)

یکی به بازار آمد
someone came to workshop.

خوب ، برو به بازار .
so , go to the mall .

- به كجا؟- به بازار
- where? - to the market.

حتی آنها را به بازار نبر
don't even take them to the market.

دارید به بازار میرید؟
are you going to the marketplace?

آنها را به بازار یانگزو ببر
take those two to the yangzhou marketplace

از وقتي تو زياد به بازار مي روي .
since you've been to market a lot,

بازار به بازار . واسه يک لقمه نون .
from market to market , just to earn a bit of bread .

همه به بازار رفتن تا اون رو ببينند
everyone went to the market to see him.

این گروه دو آلبوم به بازار داده است.
the album peaked at 71 on the us album charts.

او حتی به بازار بانو جمی راه یافته است
he's even eating into madam jami's market.

آقايون ، به بازار پريها خوش اومدين .
gentlemen , welcome to the troll market .

بدون شک قدم بعديشون مراجعه به بازار سياه است .
undoubtedly , their next step will be to the black market .

برین به بازار و تا غروب آفتاب، لذت ببرین
go to the market and have fun until sunset.

- پس چرا دنبال من آمدی؟- من به بازار آمدم
- then why did you follw me? - i came to market.

آماده ورود به هايو باشيد .
prep for entry to the hive .

. داريم برايه ورود به هتل .
im checking into that hotel .

این محصول اولین بار در سال ۱۹۲۹ به بازار معرفی شد.
in the u.s. it is not as strong and is less carbonated.

در سال ۱۹۳۱ این شرکت مدل داتسون تیپ ۱۱ را به بازار عرضه کرد.
in 1933, the company name was nipponized to and was moved to yokohama.

سال ۲۰۰۹ کیس بعد از یازده سال یک آلبوم جدید به بازار عرضه کرد.
it was certified 6x platinum by the r.i.a.a.