Sie suchten nach: چوبدستي (Persisch - Englisch)

چوبدستي .
rattan .

چوبدستي سرکلفت .
bludgeon .

بله ، چوبدستي ات را آماده کن .
yes . wand at the ready .

باز کنم چوبدستي ات را آماده کن .
shall we wand at the ready .

اون چوبدستي را عوض كنيد ، آقاي ويزلي .
that wand needs replacing , mr . weasley .

چوپان به تو يك چوبدستي و يك گودال ميده
the shepherd will give you a wooden cane with a hole.

عصا و چوبدستي تو ، آسايش رو براي من مياره
thy rod, thy staff, they comfort me.

چوبدستي ويزلي ساده ترين افسونها را هم خراب ميكنه .
weasleys wand causes devastation with the simplest spells .

خواهش ميکنم بزارين اول . بدون چوبدستي هاتون تمرين کنيم .
lets practice it now . without wands , please .

در اين كلاس ما با حركتهاي مسخره چوبدستي يا افسونهاي مزخرف سر و كار نداريم .
there will be no foolish wandwaving or silly incantations in this class .

به عنوان یک جادوگر، مهم‌ترین دارایی هری چوبدستی جادویی اوست.
she has been almost like a cuddly toy to harry at times.