Results for reis translation from Dutch to Persian

reis?
سفر؟

de reis.
سفر

op reis?
تو يه مسافرت؟

- op reis.
-اون رفته مسافرت .

goede reis.
سفر بخير

# op deze reis
§ در اين سفر §

- goede reis.
توجه کن!

-lastige reis?
راحت ما رو پيدا کردي ؟

een goeie reis.
سفر خوبی داشته باشی.

oké, goede reis.
پس سفر خوبي داشته باشي.

- dag, goede reis.
شب خوش، رفقا امن برونين

goeie reis verder.
ها ! ها .

akkoord. veilige reis.
قرار منصفانه ايه يه قرارِ سريع

- dezelfde reis maken.
چي؟ سفر مشترکي باهاشون داري

- goede reis gehad?
رمبو ؛ دنبال ملاقات باهات بودم

enkele reis naar schmöckwitz.
فکر کردم که بايد اينجا بمونم - من شک دارم, تکون بخور -

goede reis, uwe genade.
سفر امني داشته باشيد اعلي حضرت.

goede reis, short round.
سفر بي خطر ممنونم

niemand overleeft zo'n reis.
هیچکس نمیتونه از همچین سفری جون سالم به در ببره.