Results for altered cognition translation from English to Persian

cognition
شناخت

cognition .
ادراک .

ive altered him .
من اونو اصلاح کردم .

taken away or altered .
برداشته بشه يا جايگزين بشه .

it really impairs cognition.
و این واقعا مختل کننده درک و شناخت است.

have they altered your medication?
داروهاتو عوض کردن؟

and so it's been tectonically altered.
و این ممکن است علامتی مبنی بر وجود صفحات لغزنده باشد

properly altered, it's an hallucinogen.
که اثرش رو شديدتر کرده بودن، يه جور توهم زاه

we can have it altered . oh no , you dont .
ميتونيم دستکاريش کنيم . هاه ، نه ، نميشه .

he thinks this person was altered in some way.
فکر مي کنه که اين شخص يه جورايي برانگيخته شده -

rearranging times , using electronic altered voice .
كه توي زمان هاي معيني با استفاده از صداي الكترونيكي جايگزين باهات تماس ميگرفت .

i have this thing called the altered door thought experiment.
من این چیز را دارم که اسم آن آزمایش تفکر تغییر درب است.

positive effects of conflict: insights from social cognition.
positive effects of conflict: insights from social cognition.

that altered the code , and we had to decipher it all over again .
و اين کارشون کدها را عوض ميکردو ما مجبور بودم از اول اون را کشف رمز کنيم .

and we did certainly create man out of clay from an altered black mud.
ما آدمى را از گل خشك، از لجن بويناك آفريديم.

fide had by then altered the rules, and he was not allowed a rematch.
او نخستین قهرمان شطرنج جهان اهل شوروی پس از وقوع انقلاب در این کشور بود.

and indeed, we created man from sounding clay of altered black smooth mud.
ما آدمى را از گل خشك، از لجن بويناك آفريديم.

irrationality is cognition, thinking, talking or acting without inclusion of rationality.
خردگریزی به معنای شناخت، اندیشیدن، سخن گفتن یا عمل کردن بدون دخالت عقلانیت است.

these enable the opacity of the images to be altered and for an image to be overlaid over another.
این تکنیک برای ایجاد تصاویر شبه مانند و یا اضافه کردن چیزی یا کسی به تصویر زمینه استفاده می‌شود.

despite being highly faulted and altered, the sabzevar ophiolite is an example of outstanding ophiolites in iran.
افیولیت سبزوار علی رغم اینکه بسیار گسله شده و تغییر واقع شده است ، نمونه ای از افیولیت های برجسته در ایران است.