Results for and i immediately covered it with... translation from English to Persian

it's a plastic bag.
این یه کیف پلاستیکیه.

l need a plastic bag .
من به يك كيسه پلاستيكي احتياج دارم .

and he came at me with a plastic spork.
اما اون با يه چنگال پلاستيکي سمت من حمله کرد

and i spoke with a gatekeeper.
و با دربان صحبت کردم، آماده بودم بگویم،

i want this , and i want it with you .
، من اينو ميخوام . و اينو همراه با تو ميخوام .

and i found i could do it with a nasal inhaler.
ودریافتم که میتوانم این کار را با استفاده از بطریق استنشاقی انجام دهم. ودریافتم که میتوانم این کار را با استفاده از بطریق استنشاقی انجام دهم.

and he was rubbing it with a cloth.
و داشت آن آهن را با یک پارچه میمالید.

and i ended up with a plastic nose, porcelain teeth and all kinds of other things.
سر و کارم در آخر به یک دماغ پلاستیکی، دندانهای چینی، و همه جور چیزهای دیگه کشید. سر و کارم در آخر به یک دماغ پلاستیکی، دندانهای چینی، و همه جور چیزهای دیگه کشید.

thenput a plastic bag or something , i dont know .
پس يک کيسه پلاستيکي . يا چه چيزي شبيه اون پيدا کنيد .

i've mixed it with a euphoria inhibitor.
با يه دوپامين شادي آور هم تلفيقش کردم

and belly and i could prolong it with hallucinogenics.
و من و بلي تونستيم با توهم زايي، طولاني ترش کنيم

and i'm just gonna pay for this with a check.
و من ميخوام پول رو . با يه چک پرداخت کنم

. . .to scrub that teflon pan with a plastic brush.
ماهي تابه تفلن رو با ابر بشوري…

paid for it with a credit card . okay .
با کارت اعتباري دستمزدم را ميده خوبه .

cornwalls right back in it with a goal .
كورنوال با يك گل به بازي برگشت .

and i framed it with color so you would not confuse it with advertising.
و قاب اون رو با رنگ درست مى كردم تا با تبليغات اشتباه گرفته نشه.

you do wanna do it with a women right .
مگه نمی خوای با یه زن سکس داشته باشی درستهt .

after steaming, dry it with a mulberry leaf as a cover
بعد از اینکه حرارتشون دادیم با برگ توت سفید خشکشون میکنیم

it looks like she will do it with a baekjae merchant.
به نظر مياد مديريت رو با يه تاجر باک جائ انجام ميده

she cuts the umbilical cord with a stick, and ties it with her own hair.
او بند ناف کودکانش را با چوب برید، و با موهای خودش بست.