Results for attempt translation from English to Persian

attempt .
جستجو کردن .

attempt to .
سعي كنم .

do not attempt. .
نه ، من را ميفرستن .

credible attempt , but .
عالي كار شده اما .

failed suicide attempt
خودکشی ناموفق

but this is that attempt.
اما این تلاشی بود که ما انجام دادیم.

can you make an attempt , .
ممکنه سعي کني .

if all you do is attempt .
خائن را افشا كني .

a bold attempt is half success
تلاش جسورانه نیمی از موفقیت است

connection attempt to host failed.
خرابی تلاش برای اتصال به میزبان.

and this pathetic attempt at a joke .
و اين تلاش مسخره براي خنديدن .

an attempt at humor , i suppose .
اين را يک شوخي حساب ميکنم .

failed attempt to unlock the screen
name

a desperate attempt to destroy usident .
يه سوءقصد از جان گذشته براي usident خراب كردن .

refused uninvited connection attempt from %1
اتصال ناخوانده از% 1 پذیرفته شد.

any attempt to escape and they blow you up .
هرگونه فراري بيهوده است و اونا شما را منفجر ميکنن .

attempt decryption of encrypted messages when viewing
رمزبندی & پیامها به طور خودکار ، در صورت امکان‌

.and what love can do , that dares love attempt .
و چه عشقي ميتونه انجام بده که با کوشش عشق ميتونه .

the assassination attempt . what do you know about it .
تلاش براي ترور تو در موردش چي ميدوني .

an attempt to create the requested folder failed.
تلاش برای ایجاد پوشۀ درخواست‌شده ، خراب شد.