Results for axial scanning time for every sli... translation from English to Persian

one for every sin .
يکي براي هر گناه .

ask for every conflict
سؤال برای هر مدخل هنگام ناسازگاری

a line for every tic.
یک خط برای هر تیک.

suitable for every occasion .
، زيبا ، بي نقص .

ask for every incidence conflict
سؤال برای هر مدخل هنگام ناسازگاری@ info: whatsthis

alas the woe for every dissembling sinner
واى بر هر دروغزن گناه پيشه

for every soul there is a watcher.
(به این آیت بزرگ الهی سوگند) که هر کس مراقب و محافظی دارد!

for every kid within a tenmile radius .
براي هر بچه در شعاع ده مايل پيدا كنيم .

for every battle , there was more sadness .
براي هر جنگ غمهاي زيادي نيز وجود داشت .

time for his remedies .
وقت خوردن دواست .

default time for reminders
زمان یادآوری پیش‌فرض:

if i had 10 bucks for every time i heard that .
به شرط اين که 10 دلار براي هر شب بهم بدي .

time for check (seconds):
زمان برای بررسی) ثانیه (:

for every announcement is a set time; and presently ye shall know.
براى هر خبرى هنگام [وقوع‌] است، و به زودى خواهيد دانست.

it's what i strive for every time i open my mouth -- that impossible connection.
این همان علتی است در تلاش های من برای حرف زدن ,برای هر باری که دهانم را باز می کنم این تماس غیرممکن

there is a [preordained] time for every nation: when their time comes, they shall not defer it by a single hour nor shall they advance it.
برای هر امتی زمانی [معین و اجلی محدود] است، هنگامی که اجلشان سرآید، نه ساعتی پس می مانند و نه ساعتی پیش می افتند.