Results for checkpoint translation from English to Persian

its a checkpoint .
آره شلوغه ، ولي ايست بازرسيه .

when we get to the checkpoint .
وقتي به ايست بازرسي رسيديم .

its great were past the checkpoint .
مهم اينه که از ايست بازرسي گذشتيم .

at the checkpoint earlier this morning .
نزديکاي صبح در ايست بازرسي .

he came walking up to our checkpoint , .
اون به سمت پست ايست و بازرسي ما اومد .

everybody takes his food over the checkpoint .
هرکسي غذاش را در محل بازرسي ميگيره .

then go over the bridge , over to the vehicle checkpoint .
بعد برو را پل و تا محل بازرسي ماشينها برو بالا .

first you must be careful of the checkpoint outside tehran .
اول بايد مراقب ايست بازرسي خارج تهران باشي .

well take you down to the first checkpoint on the canterbury road , .
ما تو را به اولين محل بازرسي در جاده «سنتربري» مي‌بريم .

checkpoint activation is controlled by two master kinases, atm and atr.
فعال شدن نقطه کنترل با کمک دو کیناز atm و atr صورت می‌گیرد.

a class of checkpoint mediator proteins including brca1, mdc1, and 53bp1 has also been identified.
کلاسی از پروتئین‌های واسطه شامل brca1, mdc1 و 53bp1 نیز تشخیص داده می‌شوند.

ten minutes: two for the welcome , one for the checkpoint , one for the bunker , six to get out .
ده دقيقه : دو تاش براي خوشامد گويي ، يکي براي تست مکان ، يکي واسه مخزن مواد ، شش تا هم براي خروج .

there are four types of canyon events: canyon duel, canyon sprint, canyon checkpoint and canyon drift.
در duel canyon در حقیقت با حریف خود دوئل می‌کنید و هر کس از دره پرت شود و یا فاصله اش با حریف بیشتر شود، بازنده است.

#palestinianpickuplines you're the only one who doesn't need to go through a checkpoint to get to my heart — sara amro (@saraamroo) november 3, 2013
فقط توئی که نیاز نداری از نقاط تفتیش نظامی عبور کنی‌ تا به قلب من برسی‌.