Results for come and join me translation from English to Persian

come and join me.
بيا پيش من

join me.
به من بپيوند.

come together with sul lan and join me.
با سول لان يكي بياييد و به من ملحق بشيد

mina , drink and join me .
مينا ، بنوش و بمن بپيوند .

fork and join
محل انشعاب و پیوستنstencils

or join me .
يا به من .

wanna come over and join us?
مي خواي بيا اينجا پيش ما بشين

to join me here .
براي پيوستن به من ، اينجا بيايند .

will you join me?
تو هم با من مياي؟

now harry , come and join the big boys .
هري ، حالا بيا وبه پسرهاي بزرگ ملحق شو .

come to join me crew , ladwelcome aboard. .
امدي به خدمه ملحق شي پسر خوش اومدي .

and after i find him ill come and join you .
وقتي اون را پيداش کردم ، ميام پيشت .

and he said, "mechai, could you come and join?"
و او گفت،"مکای، می توانی بیایی و به ما ملحق بشوید؟"

my lord: grant me wisdom, and join me with the good
(ابراهیم دست دعا به درگاه خدا برداشت و گفت:) پروردگارا! به من کمال و معرفت مرحمت فرما (تا در پرتو آن، حق را حق و باطل را باطل ببینم، و قدرت بر داوری صحیح در میان بندگانت داشته باشم)، و مرا (در دنیا و آخرت) از زمره‌ی شایستگان و بایستگان گردان. [[«حُکْماً»: کمال و معرفت. شناخت عمیق همراه با قدرت داوری. کمال علم و عمل. حکمت (نگا: شعراء / 21).]]

and join me in a , shall we say , more colorful reign .
و در يک سلطنت زيباتر . به ما بپيوند .

my lord! bestow on me wisdom and join me with the righteous.
(ابراهیم دست دعا به درگاه خدا برداشت و گفت:) پروردگارا! به من کمال و معرفت مرحمت فرما (تا در پرتو آن، حق را حق و باطل را باطل ببینم، و قدرت بر داوری صحیح در میان بندگانت داشته باشم)، و مرا (در دنیا و آخرت) از زمره‌ی شایستگان و بایستگان گردان. [[«حُکْماً»: کمال و معرفت. شناخت عمیق همراه با قدرت داوری. کمال علم و عمل. حکمت (نگا: شعراء / 21).]]

and we're fortunate today to have amanda kitts come and join us.
و امروز مفتخریم که " آماندا کیتز" در این جمع به ما می پیوندد.

i want you to guard your own lives and join me in building a new nation.
من از شما مي خوام از جونتون محافظت کنيد و به من ملحق بشيد تا يه کشور جديد بسازيم.

"o my lord! bestow wisdom on me, and join me with the righteous;
(ابراهیم دست دعا به درگاه خدا برداشت و گفت:) پروردگارا! به من کمال و معرفت مرحمت فرما (تا در پرتو آن، حق را حق و باطل را باطل ببینم، و قدرت بر داوری صحیح در میان بندگانت داشته باشم)، و مرا (در دنیا و آخرت) از زمره‌ی شایستگان و بایستگان گردان. [[«حُکْماً»: کمال و معرفت. شناخت عمیق همراه با قدرت داوری. کمال علم و عمل. حکمت (نگا: شعراء / 21).]]

and the choir conductor there knew that i sang and invited me to come and join the choir.
و رهبر ارکستر آنجا می‌دانست که من می‌خوانم و از من دعوت کرد که به گروه کُر بپیوندم