Results for common sense translation from English to Persian

common sense
عقل سلیم

common sense .
حس عام .

sense
حس

but this was all common sense.
اما همه ی این ها تنها احساسات معمولی هستند.

common fig
انجیر

common cold .
گريپ .

common name:
نام مرسوم:

common nightingale
بلبل هزاردستان

common carrier .
گاراژ دار .

not even her youve got common sense . she aint .
حتي به اونم نگم تو عقلت درست کار ميکنه ولي اون نه .

what they had in common was a sense of courage.
چیزی که بین آنان مشترک بود یک احساس شجاعت بود.

you wrote them . my dear boy , use your common sense .
شما اونا را نوشتين پسر جون ، عقلت كجا رفته .

common sense dictated common sense should have dictated .
منطق حکم ميکنه منطق بايد حکم ميکرد .

thats just delayed common sense . yeah , but thats your life now. .
اين تحريکه عقله اره اما االن مسئله زندگيه تو است .

your common sense should have dictated you not abuse my good nature .
قضاوت تو ميبايستي گفته بشن تو بد نيستي خوشروي من .

i was attacked earlier tonight by some lunatic . my common sense dictated .
قبل از امشب توسط يک ديوانه بهم حمله شده بود قضاوتم بايد فهمونده بشه .

so my common sense, my good intentions, were in conflict with my taste buds.
پس عقل سلیم من, و قصد نیک من, در تضاد با غدد چشایی من بودن.

pull the robot out of chocolate . but thats just common sense . oh , waiter .
روبوت را از شکلات بکش بيرون اما اين فقط يک حس طبيعيه ، اوه ، پيشخدمت .

thus allah makes clear his commandments for you: it is expected that you will use your common sense.
این چنین، خداوند آیات خود را برای شما شرح می‌دهد؛ شاید اندیشه کنید!

there are a number of reasons to doubt that the human mind is a blank slate, and some of them just come from common sense.
دلایلی برای شک در اینکه فکر انسان لوح سفیده وجود داره. برخی از دلایل ناشی از حس عام است.