Results for cope with translation from English to Persian

how will you cope with the crime?
چطور مي خواهيد با جرائم برخورد كنيد؟

how can i cope with their grievance?
چطور مي تونم با خشمشون كنار بيام؟

i can't cope with it by myself,
من خودم به تنهايي از پس اون كار بر نميام

therefore i cannot cope with you any more.
به همين خاطر من ديگه نمي تونمبا تو سر و كله بزنم

anyhow we don't cope with every day life.
ما حتي نمي تونيم از پس زندگي روزمره خودمون بر بياييمچه برسه به اون موارد

and very often violence is a way to cope with it.
و اغلب اوقات خشونت راهی برای مواجهه با آن است.

how to cope with defeat , and how to handle a shotgun .
يکي اين که چگونه بر شکست غلبه کني . ديگري اينکه چه جوري يک شات گان دستت بگيري .

it cannot begin to cope with the challenges that this will bring.
و قادر نیست از عهدۀ چالشهایی که در پیش است، بربیاید.

because people don't have tools to cope with it, to get over it.
چون مردم ابزاری برای مواجه و مقابله با آن را ندارند

a well known application has been automatic speech recognition, to cope with different speaking speeds.
یک کاربرد مهم این الگوریتم بازشناسی گفتار یکسان افراد مختلف با سرعت گفتار مختلف است.

as with any crime, people learn to cope with what has happened, and the same goes for cyberbullying.
برای مقابله با زورگیری مجازی قوانین مختلقی تصویب شده و کارزارهای اطلاع‌رسانی گوناگونی برپا شده‌است.

look no further than the insurance industry as they struggle to cope with mounting catastrophic losses from extreme weather events.
نگاهی بندازین به صنعت بیمه که در تقلاست تا از عهده ضررهای فزاینده بلاهای طبیعی ناشی از شرایط آب و هوایی بد بربیاد.

on the contrary, this approach has helped many people to cope with problems that were interfering with their effectiveness on the job.
در مقابل این روش تعداد زیادی از مردم را برای مقابله با مشکلاتی که دخالت کرده با اثرگذاری بر شغل کمک کرده است.

and many of our ideas have been formed, not to meet the circumstances of this century, but to cope with the circumstances of previous centuries.
و خیلی از افکار ما برای مواجهه با شرایط قرن حاضر شکل نگرفته اند بلکه برای رفع و رجوع شرایط قرنهای گذشته شکل گرفته اند.

to cope with this, additional care must be taken to check for these sorts of conditions and delay a portion of the instruction pipeline if this occurs.
برای جلوگیری از این وضعیت، باید توجه بیشتری شود تا در صورت رخ دادن این شرایط بخشی از خط تولید دستوری را به تاخیر اندازیم.

the significance of accounting for uncertainty and risk in such networks spurs an interest to develop appropriate decision making tools to cope with uncertain and imprecise parameters in closed loop supply chain network design problems.
the proposed model integrates the network design decisions in both forward and reverse supply chain networks, and also incorporates the strategic network design decisions along with tactical material flow ones to avoid the sub-optimalities led from separated design in both parts.

and it's this limitation that doesn't cope with the demand of wireless data transmissions and the number of bytes and data which are transmitted every month.
و به خاطر این محدودیت است که از عهده ی تقاضا برای انتقال اطلاعات به صورت بی سیم بر نمی آید و تعداد بایت ها و داده هایی که هر ماه انتقال می یابند.

english for academic purposes (eap) teachers are expected to cope with the manifold challenges of teaching eap courses although they do not generally receive adequate training for handling them.
از معلمان انگلیسی برای مقاصد آکادمیک (eap) انتظار می رود که با چالش های متعدد آموزش دوره های eap کنار بیایند، اگرچه آنها معمولاً آموزش کافی برای رسیدگی به آنها دریافت نمی کنند.

to cope with fluctuations in demand, zero energy buildings are frequently connected to the electricity grid, export electricity to the grid when there is a surplus, and drawing electricity when not enough electricity is being produced.
برای سرو کار داشتن با نوسانات مورد نیاز، ساختمانهای انرژی صفر غالباً به شبکه الکتریسیته متصل می‌شوند و الکتریسیته را به شبکه منتقل می‌کند البته در زمانیکه مازاد باشد و زمانیکه الکتریسیته کافی تولید نمی‌شود الکتریسیته را به طرف خود می‌کشد.

"what is the hardest thing of being a model for you?" "is that the people around me accept that and cope with with this issue in a good way."
سخت‌ترین بخش رسیدن به این هدف از نظر شما چیست؟ اینکه اطرافیانم این موضوع را بپذیرند و بتوانند به طریق مناسبی با آن کنار بیایند.