Results for crisis translation from English to Persian

crisis
بحران

suicide crisis
بحران خودکشی

crisis averted .
بحران جلوگيري شده .

the coronavirus crisis
بحران ویروس کرونا

crisis of faith over .
بحران ايمان تموم شد .

there was no work crisis .
هيچ بحران کاري اي در کار نبود .

crisis . crisis in krakozhia . .
بحران . بحران در كراكوژيا .

he says she passed a crisis
او گفت که بحران رو گذرونده

but please avoid this crisis.
اما خواهش مي کنم از اين بحران دوري کنيد

i mean , are we in a crisis .
ما تو گرفتاري گير کرديم .

the post-crisis projection is 2020.
این پیش بینی پس از رکود اقتصادی سال 2020 است.

al gore on averting climate crisis
ال گور درباره جلوگیری از بحران آب و هوایی می‌گوید

but still this is extreme crisis.
اما به هر حال موضوع خيلي بهرانيه

crisis meetingwhat does that mean , exactly .
وضعيت بحرانيه چي بگم كه شرايط بدي داريم .

crisis , explosion , not rolling , fired .
دردسر ، انفجار ، دوربين تصوير نميگيره تو اخراجي .

crisis meeting what does that mean , exactly .
اجتماع واسه حل مشکلات اين يعني چي دقيقا .

as a hostage crisis continues to unfold .
ادامه دار ، حل بشه ، نفسش تو سينه حبسه .

afghanistan: hostage crisis · global voices
افغانستان:شایعه تجاوز به گروگان های کره ای

but theres a terrible crisis , mr . bigweld .
ولي ، آقاي بيگولد ، يک بحران وحشتناک وجود داره .

al gore's new thinking on the climate crisis
ال گور: دیدگاهی جدید بر بحران آب و هوا