From professional translators, enterprises, web pages and freely available translation repositories.
cut
تغيير سمت سريع( نسبت مدافع)،حذف بازيگر پس از ازمايش ،کات ،خاکبردارى ،کند،بريدن ،گسيختن ،گسستن ،چيدن ،زدن ،پاره کردن ،قطع کردن ،کم کردن ،تراش دادن( الماس وغيره)،عبور کردن ،گذاشتن ،برش ،چاک ،شکاف ،معبر،کانال ،جوى ،تخفيف ،بريدگى ،بريده ،تقليل دادن