Results for electron translation from English to Persian

electron
الکترون

electron hole
حفره الکترونی

electron beam .
پرتوي الکتروني .

electron configuration
آرایش الکترونی

unknown electron distribution
مقدار ناشناخته

the electron hits it suddenly.
ناگهان الکترون برخورد می کنه.

it is a type of electron avalanche.
شکست بهمنی از گونه‌های شکست دیودی است.

peter! fire up the electron microscope!
پيتر! ميکروسکوپ الکتروني رو روشن کن

bingo miss scarlet is now an electron , okay .
خودشه ، خانم اسکارلت حالا يک الکترونه ، باشه .

walter tried to take back the electron microscope.
والتر سعي کرد ميکروسکوپ الکترونيشو دوباره سرهم کنه

hence, the charge of an electron is approximately .
بنابراین بار یک الکترون formula_2 کولمب است.

i use the electron microscope to take a high resolution,
از ميکروسکوپ اکتروني استفاده کردم که با کيفيت خيلي بالا

beth is not an electron , and neither is mrs . eagleton .
نه بت الکترونه ونه خانم ايگلتون .

this process is similar to the electron pairing in superconductivity.
این فرایند شبیه به جفت شدن الکترون در ابررسانایی است.

here is a scanning electron micrograph of a grain of pollen.
اينجا نمایی از اسكن ريز نگاری الكتروني از گرده يكي از غلات را ميبينيد

this discrepancy led to the development of the electron bubble theory].
این اختلاف دما منجر به توسعه نظریه حباب الکترون می‌شود.

do you know that this is the largest electron microscope on the eastern seaboard .
ميدوني كه اين بزرگترين ميكروسكوپ الكتروني در شرق كشوره .

you simply take the proton, and you hit it really sharply with an electron.
پروتون رو می گرفتند و یک الکترون رو به شدت به آن برخورد می دادند.

electron-phonon scattering is studied within an effective-mass theory.
پراکندگی فونون الکترونی در تئوری جرم موثر مورد بررسی قرار می گیرد.

at zero temperature, is equal to the fermi energy plus the potential energy per electron.
در "0=t"، پتانسیل شیمیایی برابر با انرژی فرمی است.