Trying to learn how to translate from the human translation examples.
From professional translators, enterprises, web pages and freely available translation repositories.
enchanted , huh .
دل شادها .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
the enchanted christmas
غربی (iso 8859 1)
Last Update: 2015-09-25
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
love isnt like some enchanted evening .
عشق مثل يک غروب طلسم شده نيست .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
lm enchanted . thank you very much .
من دل شاد شدم .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
again, a book they were enchanted to discover.
بازهم , یک کتاب که آنها از دانستن درباره آن شگفت زده شده بودند.
Last Update: 2015-10-13
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
storytellers have enchanted audiences with their words .
قصهگويان ، شنوندههاي خود را با كلماتشان افسون ميكردند .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
an enchanted lieutenant . what are you up to , liddy .
يه ستوان افسون شده از زيبايي شما ميخواين چيکار کنيد ليدي .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
its an enchanted chain . iii only be free when she dies .
اين يک زنجير جادوئيه . فقط وقتي که اون جادوگر بميره آزاد ميشم .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
when our eyes first met, i was entirely enchanted by her...
اولين باري که چشامون تو چشم هم افتاد ، من افسون نگاهش شدم
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
you wouldnt have one of those enchanted crosses here in a cabinet .
تو احتمالا يکي از اون صليب هاي جادو شده را تو يکي از اون کابينت هات نداري .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
your sons flew that enchanted car of yours to surrey and back last night .
پسرهات با اون ماشين جادو شده تو ديشب تا سوري رفتن و برگشتن .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
in search of the enchanted chalice , sir romulus twirled his luxuriant moustache .
، به دنبال اون جام افسون شده سر روموليوس اون سيبيل پر پشت خودش را تاب ميداد .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
they would certainly say: only our eyes have been covered over, rather we are an enchanted people.
باز بیشبهه میگفتند ما فقط چشمبندی شدهایم، بلکه قومی جادوزده هستیم
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
they would surely say: intoxicated have been our sights; aye! we are a people enchanted.
باز بیشبهه میگفتند ما فقط چشمبندی شدهایم، بلکه قومی جادوزده هستیم
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
:your black eyes,:full of mystery,:full of the elixir of life,:enchanted me.
مشیری در سالهای پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله سپید و سیاه را برعهده داشت.
Last Update: 2016-03-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
they would still have said: "surely our eyes have been dazzled; rather, we have been enchanted."
باز بیشبهه میگفتند ما فقط چشمبندی شدهایم، بلکه قومی جادوزده هستیم
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
Warning: Contains invisible HTML formatting
he said: cast ye. then when they cast clown, they enchanted the eyes of the people, and terrified them and brought mighty magic to bear.
[موسی] گفت: شما بیندازید. هنگامی که انداختند، چشم های مردم را جادو کردند و آنان را سخت ترساندند، و جادویی بزرگ و شگفت آور به میان آوردند.
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
we are best knower of that wherewith they listen what time they listen to thee and what time they counsel together in secret, when the wrong-doers say: ye but follow a man enchanted.
آنگاه که به تو گوش میسپارند، ما به آنچه گوش میدهند آگاهتریم، و نیز هنگامی که راز میگویند، زمانی که ستمکاران [مشرک] گویند که شما جز از مردی جادوزده پیروی نمیکنید
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference:
and assuredly we vouchsafed unto musa nine manifest signs - ask thou the children of israel--so when he came unto them, fir'awn said unto him, verily imagine thee, o musa! enchanted.
(اگر بدین کافران معجزههای پیشنهادیشان نموده شود، به سبب ستیزهی با حق باعث ایمان آنان نمیگردد. چرا که) ما به موسی نُه تا معجزهی روشن دادیم (و با وجود آن ایمان نیاوردند). از بنیاسرائیل (همعصر خود که اسلام را پذیرفتهاند) بپرس، بدان گاه که موسی به سویشان آمد (میان او و فرعون چه گذشت). فرعون به موسی گفت: ای موسی! من معتقدم که تو دیوانهای. [[«تِسْعَ آیَاتٍ»: نُه معجزه. شاید مراد از عدد نُه، کثرت باشد، چرا که در خود قرآن معجزات فراوانی برای حضرت موسی ذکر شده است (نگا: بقره / 57 و 60، اعراف / 108 و 117 و 130 و 133 و 171، نمل / 10، طه / 20 - 22، شعراء / 63). اگر هم مراد عدد محدود نُه باشد، معجزاتی مورد نظر است که در ارتباط با فرعون و فرعونیان صورت گرفته است؛ نه آنهائی که در ارتباط با خود بنیاسرائیلاست (نگا: نمل / 12). برخی آیات نهگانه را به معنی فرمانهای نهگانه دانستهاند که به پرهیز از این چیزها دستور میدهند: شرک، زنا، کشتن بیگناه، دزدی، جادوگری، رباخواری، بیگناه را گرفتار امراءکردن و به کشتن دادن، زنان پاکدامن را تهمت زدن، تعدّی یهودیان از مراسم خاصّ شنبه. «فَاسْأَلْ بَنِی إِسْرَآئِیلَ»: از بنیاسرائیل برای روشنگری دیگران و گواهی بر صدق گفتار خود بپرس. مراد از بنیاسرائیل، کسانی است که مسلمان شده بودند و از تورات اطّلاع داشتند. «مَسْحُوراً»: جادو شده و دیوانه (نگا: شعراء / 27). ساحر و جادوگر (نگا: اعراف / 132).]]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
Reference: