From professional translators, enterprises, web pages and freely available translation repositories.
forego .
مقدم بودن بر .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
yeah , and forego the hundreds of thousands of dollars .
آره ، اين كار را بكنيد و هزاران هزار دلاري .
Last Update: 2011-10-24
Usage Frequency: 1
Quality:
it's kind of easy to patronize the past, to forego our responsibilities in the present.
این خیلی سادهست که گذشته را بیاهمیت فرض کنیم تا از مسئولیتهای کنونی خود چشمپوشی کنیم.
Last Update: 2015-10-13
Usage Frequency: 1
Quality:
o people who believe! fear allah and forego the remaining usury, if you are muslims.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا بترسيد و اگر ايمان داريد هر چه از ربا [بر مردم] مانده است رها كنيد
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
give to women their dowers willingly, but if they forego part of it themselves, then use it to your advantage.
مهر زنان را به طيب خاطر به آنها بدهيد. و اگر پارهاى از آن را به رضايت به شما بخشيدند بگيريد كه خوش و گوارايتان خواهد بود.
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
give women their dowries graciously. but if they willingly forego some of it, then consume it with enjoyment and pleasure.
مهر زنان را به طيب خاطر به آنها بدهيد. و اگر پارهاى از آن را به رضايت به شما بخشيدند بگيريد كه خوش و گوارايتان خواهد بود.
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
and if one be in difficulties, then let there be and deferment until easiness. but if ye forego, it were better for you if ye knew.
و اگر (بدهکار) تنگدست باشد، پس مهلت (بدو داده) میشود تا گشایشی فرا رسد، و اگر (قدرت پرداخت نداشته باشد و شما همهی وام خود را، یا برخی از آن را بدو) ببخشید، برایتان بهتر خواهد بود اگر دانسته باشید. [[«ذُو عُسْرَةٍ»: تنگدست. نادار. «نَظِرَةٌ»: مهلت. فرصتدادن. «مَیْسَرَةٍ»: گشایش. فراخ دستی. «أَن تَصَدَّقُوا»: اگر ببخشید و صرفنظر کنید. تاء مضارعه از اوّل این فعل حذف شده است.]]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality:
and forego sleep* in some part of the night – an increase for you**; it is likely your lord will set you on a place where everyone will praise you***. (* for worship. ** obligatory only upon the holy prophet. *** on the day of resurrection.)
در پاسی از شب از خواب برخیز و در آن نماز تهجّد بخوان، این یک فریضهی اضافی (و افزون بر نمازهای پنجگانه) برای تو است. باشد که (در پرتو این عمل) خداوند تو را به مقام ستودهای (و مکان برجستهای در دنیا و آخرت که موجب ستایش همگان باشد) برساند (و مقام شفاعت کبری را به تو ارمغان دارد). [[«فَتَهَجَّدْ»: تهجّد از (هجود) به معنی به خواب رفتن است. لیکن در باب تفعّل معنی سلب را میرساند، یعنی ترک خوابیدن. مانند واژههای (تأثُّم) و (تحنُّث). برخی هم آن را از اضداد شمردهاند و به معنی بیدار شدن و ماندن دانستهاند. نماز شب گزاردن. «بِهِ»: حرف (ب) به معنی (فی) و مرجع ضمیر (الَّیْل) است. یعنی: در شب. یا این که مرجع ضمیر (بَعْض) مفهوم از (مِن) یا (قُرْآنَ) مجرّد از اضافه است. یعنی: در برخی از شب، یا این که: نماز تهجّد را با تلاوت قرآن به جای آور. «نافِلَةً»: عبادت زائد بر نمازهای پنجگانه. مراد نماز تهجّد است که برای پیغمبر اسلام واجب بوده و برای پیروانش سنّت است. مفعولبه (تهجّد) و یا این که حال ذوالحال محذوف (صَلاة) است. «مَقَاماً مَّحْمُوداً»: هرگونه منزلت والا و مقام بالائی که ستایش همگان را برانگیزد. برخی گفتهاند مراد مقام شفاعت کبری است که در آن رسول اکرم از پروردگار تمنّا و تقاضا مینمایند که دادگاهیِ مردمان را با لطف و کرم خود آغاز فرمایند.]]
Last Update: 2014-07-03
Usage Frequency: 1
Quality: