Results for josh translation from English to Persian

josh .
جاش .

hey , josh .
هي ، جاش .

kidding... josh.
شوخي کردم...جاش

have you seen josh .
جاش را نديدي .

im josh . natalya .
من جاش هستم ناتالي .

hello , josh . hey .
سلام ، جاش سلام .

team looked up , josh .
جاش اين را تمام بكن .

okay , josh . open the door .
خيلي خوب جاش ، در را باز كن .

who was that that was josh .
كي بود جاش بود .

its your lucky day , josh .
اين روز شانس توئه ، جاش .

josh , come here , dude . yeah , what .
جاش بيا اينجا آره ، چيه .

josh pollack . heights herald .
جاش پالاك از نشريه ي هرالد هايتس .

do not , josh . he thought not .
جاش اين كار را نكن نميخواست اينطوري بگه .

edward saladhands just groped josh .
دستان سالادي ادوارد فقط جاش را دست مالي کرد .

why is it here im not sure , josh .
اينها سبب شدن . مطمئن نيستم ، جاش .

cant josh and dad come to the wedding .
جاش و پدرم به عروسي نميان .

come on , jess . keep up with it , josh .
بيا اينجا ، جاس ديگه تمام كن ، جاش .

aii right , this is my friend , josh .
خيلي خوب ، اين دوست منه ، جاش .

and im sure josh is just dying to hang out .
مطمئنم كه جاش هم بي صبرانه منتظر ديدن تو هست .

did you hear josh friedman got engaged to a chef .
شنيدي كه جاش فريدمن بعنوان سر آشپز استخدام شده .