Results for lead user translation from English to Persian

user
کاربر

lead .
برآن داشتن .

& user
& کاربر‌

eat lead .
تيرا را بخوريد .

user agent
عامل کاربر

lead the way.
از اين راه

user (computing)
کاربر

lead by example .
از کارهاتون عبرت بگيريد .

lead 3 - calliope
تقدم ۳ - calliope

blood lead level
انگلیسی فرهنگ لغت پزشکی transalation به دری

hell lead you across .
اون شما را راهنمايي ميکنه .

lead 1 - square wave
تقدم ۱ - موج منظم

portman , goat , lead on .
پورت من گوت شما جلو برين .

please lead me there
لطفا من رو به اونجا ببر

"all roads lead here".
تو گفتي تمام راهها به اينجا ختم ميشه

dalsol, he lead soldiers...
دالسول همراه سربازها رفتند

all right , follow my lead .
خيلي خب ، تماشا كن .

our backyard didnt lead anywhere .
باغچه پشتي به هيچ جايي نميره .

define lead . forget this loser .
دونستن را تعريف کن . اين احمق را ول کنيد .

we'll walk you, you lead us."
ما تو را راه می‌بریم، تو ما را راهنمايي کن."