Results for learning to share translation from English to Persian

want to share .
ميخواهيد شريکي بريم .

i wish to share your meal .
فقط ميخوام توي غذا باهات شريک بشم .

where is learning to talk?
یادگیری صحبت کردن کجاست؟

to share with other companies
برای شراکت با شرکتهای دیگر

they want to share the experience.
آنها می خواهند اون تجربه را به اشتراک بگذارند.

and you, you get to share mine.
و تو هم حضور من را

anything youd care to share with them .
چيزي هست که بخواين بهشون بگين .

so they're busy learning to cook now
اونا سخت مشغول تمرین برای مسابقه هستن

allow all users to share folders
اجازۀ به اشتراک گذاشتن پوشه‌ها ، به تمام کاربران داده شود

and to share a common goal with you.
و هدف مشترکي با شما ندارم

any ideas to share with our audience?
ایا ایده ای دارید که بخواهید با خوانندگان ما در میان بگذارید؟

and they're learning to become like us.
و آنها هم یاد می گیرند که مثل ما باشند.

to share is to gain. let the one read it.
تقسيم كردن به معني به دست آوردن است. بايد بگذاري "يكي" آن را بخواند.

he and walter used to share a lab together.
و با توجه به شواهد

cabs here are so damned expensive . want to share .
تاکسي اينجا خيلي گرونه ميخواي شريکي بگيريم .

and i would like to share one short vignette.
و من میخوام که یه تصویر کوتاه رو با شما در میون بذارم.

and i want to share with you my latest art project.
می‌خواهم با شما تازه‌ترین پروژۀ هنریم را در میان بگذارم.

really? i wanted to share the joy of today.
جدا؟مي خواستم شادي امروز رو با اون قسمت كنم

* to artists, a workspace to share their talents.
* برای هنرمندان، یک فضای کاری برای به اشتراک گذاشتن استعداد هایشان.

it is certain that ju mong has been learning to use the sword.
كاملا واضحه كه جومانگ جديدا استفاده از شمشير رو ياد گرفته