Results for miniature translation from English to Persian

miniature
مینیاتور

miniature .
مينياتور .

miniature golf
گلف مینیاتوریname

miniature spiral
مارپیچ مینیاتورobject name (optional)

miniature blowgun .
پرتابگر مينياتوري .

the long march in miniature . .
بزرگترين پياده روي کوچيکترها .

and i had a miniature poodle.
و یک سگ پشمالوی کوچولو داشتم.

this cabin is a miniature palace.
این کشتی در سال ۱۸۵۴ ساخته شد.

looks like a miniature pickax . pickax .
مثل يک کلنگ کوچولو کلنگ .

tell him you get seasick . play miniature golf with him .
بهش بگو تو کشتي ، دريا زده ميشي . باهاش گلف مينياتوري بازي کن .

. . .got struck by lightning on a miniature golf course.
که توي زمين گلف رعد و برق بهش زد مرد

barry wouldn't even kiss me on a miniature golf course.
بري حتي حاضر نبود منو توي زمين گلف ببوسه

oh , no . im not gonna get caught in a miniature sand trap with that guy .
واي ، نه . من با اون مرتيکه تو تله ي . شني مينياتوري نميافتم .

but when he got back home, he saw a miniature of the scaffolding six inches high, on his study table.
ولی وقتی که به خانه بازگشت داربستی ظریف به ارتفاع پانزده سانتیمتر را، روی میزش دید.

if you put particles in them, and they go shooting out the tip -- they're like miniature linear accelerators or electron guns.
اگر ذره ای را در آنها داخل کنید، آنها مانند تیراز نوک خارج میشوند -- به نوعی شبیه شتابگرهای مینیاتوری طولی یا شلیک گرهای الکترون عمل می کنند.

the tradition of the portrait miniature began, which remained popular until the age of photography, developing out of the skills of painters of the miniatures in illuminated manuscripts.
بیشتر نوآوری‌ها در فرمهای متنوع پورتره حاصل همیز دوران پربرکت است.سنت پورتره مینیاتوری آغاز شد که تا زمان عصر عکسبرداری محبوب ماند که به گسترش مهارتهای نقاشان در مینیاتور انجامید.

to create the illusion of tiny people performing on a miniature stage. now, i won't use mirrors, but this is my digital tribute to the tanagra theater.
در اون از آینه استفاده شده بود تا تصور غلطی از آدم کوتوله هایی که مشغول اجرا در یه صحنۀ مینیاتوری بودند، را خلق کند. در حال حاضر من از آینه استفاده نمی کنم، ولی این احترام دیجیتالی من به تاتر تاناگرا است.

so dna's entering the production line from the left-hand side, and it hits this collection, these miniature biochemical machines, that are pulling apart the dna strand and making an exact copy.
dna به این صورت از سمت چپ وارد خط تولید می شه، و با این مجموعه که مکانیسم های بسیار ریز بیوشیمی هستند، برخورد می کند، که رشته های dna را از هم جدا کرده و درست همانند آنرا می سازند.

various in situ testing methods have been used to deter￾mine soil strength profiles. the trafficability cone pen￾etrometer was introduced to obtain the cone index for soils under roads and airfields (u.s. army and air force, 1994). as the trafficability cone penetrometer only needs to be pushed by a person, its applicability is quick and easy. however, the trafficability cone penetrometer has a shortfall–the penetration rate of the cone can vary and affect the cone index. a miniature cone
از روشهای مختلف آزمایش درجا برای جلوگیری از پروفیلهای مقاومت خاک استفاده شده است. فشار سنج مخروطی برای تردد برای دستیابی به شاخص مخروطی برای خاکهای زیر جاده ها و فرودگاه ها معرفی شد (ارتش و نیروی هوایی ایالات متحده ، 1994). از آنجا که نفوذ سنج مخروطی قابلیت جابجایی فقط توسط یک شخص تحت فشار قرار می گیرد ، کاربرد آن سریع و آسان است. با این وجود ، نفوذ سنج مخروطی قابلیت جابجایی کمبود دارد - سرعت نفوذ مخروط می تواند متفاوت باشد و بر شاخص مخروط تأثیر بگذارد. یک مخروط مینیاتوری