Results for moderator translation from English to Persian

moderator .
کند کننده .

moderator: yes, i am sure.
مدير جلسه: بله، مطمئن ام.

so... moderator: that's it.
خب... مجری: همین بود.

in most nuclear reactors, water is both a coolant and a moderator.
دلیل بسیاری از این خاصیت‌ها وجود پیوند هیدروژنی در میان مولکولهای آب است.

so i will try speed it up a little moderator: eva, we have about five minutes.
پس سعی می‌کنم کمی سريعتر تعريف کنم مدير جلسه: اوا، ما حدود پنج دقيقه وقت داريم.

moderator: aimee and the designer of them will be at tedmed 2, and we'll talk about the design of them.
مجری: ایمی و طراح پاها در برنامه ted med 2 خواهند بود، و ما در مورد طراحی آنها صحبت خواهیم کرد.

but since i survived and i'm here, and since this is the end of the five minutes, i will -- moderator: tell me when your last trip to russia was.
اما چون من زنده ماندم و الان اينجا هستم، و چون اين پايان پنج دقيقه من است، من می‌خواهم - مدير جلسه: بگو آخرين بار کی به روسيه سفر کردی؟

ortant predictor of employee actual turnover. studies have examined the influence of job embeddedness as an antecedent, mediator, and moderator. however, there have been few investigations of antecedents of job embeddedness from the perspective of employee characteristics. therefore, the current study bridged this research gap and investigated the associations among job passion, work engagement, abusive supervision,
توجه دانشگاهی و صنعتی به تعبیه شغلی به عنوان یک پیش‌بینی‌کننده مهم جابجایی واقعی کارکنان معطوف شده است. مطالعات تأثیر تعبیه شغلی را به عنوان یک مقدمه، میانجی و تعدیل کننده بررسی کرده اند. با این حال، تحقیقات اندکی در مورد سوابق تعبیه شغلی از منظر ویژگی های کارکنان انجام شده است. بنابراین، مطالعه حاضر این شکاف پژوهشی را پر کرده و به بررسی ارتباط بین اشتیاق شغلی، درگیری کاری، نظارت سوء استفاده،