Results for most forceful translation from English to Persian

most
موست

most .
بيش از همه .

mid most .
بسيار صميمي .

most downloads
بیشترین بارگیریها

lower most .
اسفل .

''most likely. ''
خيلي دوست داشتنيه.

most people have.
اکثر جمعیت جهان گرفتار این مشکلند.

sell , most likely .
ميفروشمش ، به احتمال زياد .

most highly decorated , .
بيشرين و بالاترين نشان درجه و مدال بخاطر .

and was good to his parents and not forceful, nor disobedient.
او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود؛ و جبّار (و متکّبر) و عصیانگر نبود!

(allah) most gracious!
(خدای) رحمتگر بر آفریدگان

i think we have to be more forceful to send across a clearer message
من فکر میکنم ما باید با فرستادن یک پیام واضح روی مسئله تاکید کنیم

i found the only way to get the better of them was by adopting a forceful, concentrated drive.
این فیلم در سال ۱۹۶۳ به پردهٔ سینماها راه یافت و کارگردانی آن را استنلی دانن برعهده داشت.

the day when they will be pushed down by force to the fire of hell, with a horrible, forceful pushing.
آن روز آنها را سخت به آتش دوزخ برانند.

we therefore destroyed the people who were more forceful than these, and the example of the earlier ones has already gone by.
(رویگردانیها و تمسخرها هم بی‌کیفر نمانده است) و ما کسانی را هلاک کرده‌ایم که نیرومندتر از اینها هم بوده‌اند و قدرت بیشتری هم داشته‌اند. نمونه‌هائی از داستان پیشینیان (بارها در قرآن به میان آمده و) گذشته است. [[«بَطْشاً»: نیرومندی (نگا: قصص / 78، غافر / 21) دلیری. حمله و یورش. تندی و تیزی. (نگا: اعراف / 195، قصص / 19، شعراء / 130). «مَثَلُ»: سرگذشت. نمونه زندگی. «مِنْهُمْ»: از قریشیان و مکّیان.]]

and this person was very forceful and said, "look. that's the only way you'll ever do it."
و این شخص خیلی مؤکد بود و گفت، «ببین، این تنها راهش است که تو بتوانی آن را انجام بدی.»