Results for my father gave me his watch translation from English to Persian

my father ever gave me .
پدرم به من کرد .

my father gave it to me .
پدرم اين را به من داد .

my father
پدرم

my father .
از پدرم .

and he gave me this watch .
و به من اين ساعت را داد .

this... this... is the gift that my father gave me
آن ... آن ...هدیه ای است که پدرم به من داده بود

like my father .
مثل پدرم .

bastards . gave me the shittiest watch .
حرومزادهها . تخمي ترين ساعتو بديد من .

actually, i had lost a gift my father gave me while treating his wounds
در حقیقت، وقتی داشتم زخم او را درمان میکردم هدیه ای که پدرم به من داده بود را آنجا جا گذاشتم

my father was assassinated.
پدر من ترور شد.

once again, my father.
يه بار ديگه...پدر من

leave my father alone.
پدرم رو تنها بذار

and i'll find my father who gave this necklace.
و من پدرم-کسي که اين گردنبند را داد- پيدا ميکنم

my father gave it to me when i went to vietnam . i gave it to mike .
وقتي رفتم ويتنام پدرم اينو داد به من منم دادمش به مايک .

come on , doug . come get his watch .
زودباش ، داگ . بيا ساعتش را بگير .

he smashed his watch on a rock .
ساعتش را به يک صخره کوبيد . ‏ .

his watch is taken , his wallet .
ساعت و كيفش را ميدزدند .

gave me my name .
اسمم را انتخاب کردي .

denser alloy . my father gave it to me . i think he wanted me to kill you .
قالب الياژ . پدرم اين را به من داد فکر ميکنم اون از من ميخواست تو را بکشم .

god gave me the skis .
خوب خدا هم به من اين ويژگي را داده .