Results for operating fees translation from English to Persian

operating fees
کارمزد عملیاتی

operating .
دماي عملياتي .

fees
دست‌مزد

operating system
سیستم‌عامل

operating speed .
سرعت عملياتي .

& operating systems
سیستمهای & عامل‌

add operating system name
افزودن نام & سیستم عامل‌

when did it stop operating?
اینجا از کی تعطیل شده؟

pardus (operating system)
پاردوس

this is now operating energy.
حالا این انرژی باز است.

add operating system & version
افزودن & نسخۀ سیستم عامل‌

operating, if not completely autonomously,
که بصورت اگه نگيم کاملا خودگردان

he is operating a lucrative trade
او تجارت پر منفعتي ميكنه

it runs the android operating system.
و با سیستم عامل آندروید کار می کند.

amount of operating and realization costs
میزان هزینه های عملیاتی و اجرایی

and standard operating procedures were followed .
و روش هاي عمليات استانداردي دنبال شد .

:b.airport operating authority figures.
:b.airport figures.

the bengal volunteers started operating in 1928.
در سال ۱۹۲۸ داوطلبان بنگال شروع به فعالیت کردند.

basic 3 laws operating system , thats it .
سه تا قانون فقط داره روشون اجرا ميشه همين .

and he's operating in a hostile environment.
و در محیطی خشن و بی رحم فعالیت می کند.