Results for paralyzed translation from English to Persian

paralyzed?
بی حسی؟

just paralyzed .
فقط موقتا .

umar was paralyzed for life.
عمر برای همه ی عمرش فلج است.

im im im paralyzed . what .
بدنم بي حس شد .

no. it's been paralyzed
نه، بی حس شده است

crippled , paralyzed in both legs .
مفلوج از هر دو پا .

hundreds of people were paralyzed.
صدها نفر فلج شدند.

a paralyzed tenant with no tongue .
يه مستاجر فلج و بي زبون .

no . stroke pretty much paralyzed him .
نه ، يه ضربه باعث شد که اون کاملا فلج بشه .

she was paralyzed. is that the cause?
او فلج شده بود. آیا این میتونه دلیلش باشه؟

i have a disease that has paralyzed me .
من بيمار هستم و اون منو فلج کرده .

if you were paralyzed and other parts are ok
اگر شما فلج شده اید و دیگر بخش های بدن شما سالم هستند

now, why do you get a paralyzed phantom limb?
حالا چرا عضو خیالی بوجود میاد؟

could a person be paralyzed by eating this?
آیا کسی میتونه به وسیله خوردن اونها فلج بشه؟

when i heard that you were even paralyzed to save me...
وقتی شنیدم که تو حتی خودت را فلج کردی ...تا جان منو نجات بدهی

the government and the opposition, they have been simply paralyzed.
حکومت و اقلیت کاملا فلج شدن. حکومت و اقلیت کاملا فلج شدن.

' and everyone was silent", "...everyone sat paralyzed.
در زمان حیاب پدر، اصول اخلاقی جدی بر خانه حاکم بود.

paralyzed? how could he be paralyzed after eating it?
فلج شده؟ او چطوری میتونه بعد از خوردن اون فلج شده باشه؟

if youre moving your arms and legs , youre clearly not paralyzed .
اگه داريد دستها و پاهاتونو حرکت ميديد پس شما فلج نيستيد .

if i fell in that fucking thing , i probably would have been paralyzed .
اگه من توي اون چاله لعنتي ميافتادم ؛ به احتمال زياد فلج ميشدم .