Results for playing translation from English to Persian

playing
ن٠ایش یک ش٠ایل در سینی سیست٠.

now playing
اکنون در حال پخش است

no playing .
بازي نميكنيم .

role-playing
بازی نقش

start playing
آغاز پخش

he was playing .
داشت بازي ميکرد .

playing order:
ترتیب پخش:

doctor playing golf.
. دکتر داره گلف بازي مي کنه

are you playing golf?
دارين گلف بازي مي کنين ؟

i'm just playing.
فقط دارم شوخي ميكنم

stop playing the sound
ایست در پخش صوت@ title: group

a tuba band was playing .
يه گروه موسيقي داشتن شيپور ميزدن .

playing well , that number .
بازي خوب ، اون شماره .

playing iranian sexy movies
sxsi پخش فیلم سسکسی ایرانی

by playing other dudes .
از راه بازي در نقش شخص ديگه .

you like playing rough , huh .
تو ميخواي لج بازي کني ، هان .

but they're playing geopolitics.
ولی جغرافياي سیاسي بازي مي‌كنند.

playing a sexy iranian movie
پخش فیلم سکسی ایرانی

oh , he was just playing around .
داشته بازي ميکرده .

"wagary" playing hooky*38.
wagary playing hooky* 38.